top of page
Search

ریز مذاکرات جلسه پنجم (آخرین جلسه) هیئت مؤسس

3 شهریور ماه 1403 – 24 اگوست 2024


میترا بابک: من از بچه های ژاپن از آنها خواستم یک گروه همبستگی درست بکنیم که دوتا گروه در کنار هم قرار بگیرند و یک میتنگ با هم داشته باشیم که اگر احیانا دلگیری از همدیگر در تمام شهرها و در تمام کشورها ما این مشکل را داریم، داریم یا نداریم؟ گروه ها معمولا کم یا زیاد با هم مشکل دارند این افاقا خطرناک است برای اینکه چیزهای کوچگ و زیرفرش می کنند و حرف نمی زنیم انتقادمان را نمی گوئیم دلخوری مان را نمی گوئیم و این هم کم کم اگر هم صحبت سیاست کنیم نه فقط خانه و خانواده کم کم تبدیل به انشعابات مختلف و زدن زیر پای یکدیگر می شود. به همین خاطر من روی این چیزها خیلی حساس هستم و با دل و جانم سه ساعت و نیم ما با هم میتینگ داشتیم سالار جان و سمیه جان نبودند البته هفت نفر بودیم کلا و خیلی خیلی خوب همه خیلی بالغانه نه پدر و مادر دیکتاتور و قلدر و نا بالغ قلدر و نه کودک لجباز و قلدر شدیم همه در کنار هم بالغ سالم و چقدر من فکر می کنم بازدهی اش من از دید خودشان که ازشان خواستم که چک اوت بکنند بگویند احساسشان چیست همه خیلی خیلی خوشحال و راضی بودند از این قضیه و به نظر من اگر احیانا حتی بین خودمان هر مسئله ای پیش می آید بجای اینکه کلا عادت ما این است که برویم سراغ دیگران به دیگران می گوئیم، اول با خود طرف صحبت کنیم و اگر نه من با جان و دلم حاضرم که میتینگ دو نفر یا 10 نفر یا 40 یا 100 نفر باشیم یک هکمچین کارهایی را بکنیم که این حرکت، حرکت شکست یا ضربه ای به آن نخورد. چون می خورد و دیدیم که خواهد خورد. این از ریپورت ژاپن، خوشبختانه سمیه حان اینجا هستند چند نفر که حضور ندارند چند تا سئوال کردند که من انتقاد سالمم از آنها این بود که سمیه جان و سالار جان معمولا خیلی ساکتند و ما هیچ چیزی از آنها نمی دانیم بچه ها هیچی از آنها نمی دانند و چقدر خوشحال شدم که سالار جان امروز کار پارسالشان را پخش کرد و برای ما فرستاد در واتساپ و دیدم بخشی از فعالیتشان را البته خیلی فعالیت کردند اینجاست که ما همه باید گروه ها باید خودشان را نشان بدهند به قول انگلیسی ها «خودتان را بفروسید» خیلی خوب است نه به فارسی. خودمان را نشان بدهیم و خود همین نشان داد که ژاپنی ها چقدر، الان شهران جان هم بخاطر اینکه آن کلیپ را دید خیلی لذت برد و شناخت بهاری پیدا کرد از بچه ها و فعالیت های ژاپن این است که این هم یک رپورت است و سئوالاتی که مطرح شد سمیه جان و سالار جان خودشان مطرح می کنند.


سمیه مهری: من سئوال را در گروه نوشتم و حالا اگر، آقای بیگلر شما مربوط به قسمت دوم سئوال من هستید سئوال من این بود که ما چون به غیر از دو انجمنی که در ژاپن فعالیت می کنند یک سری شخص هستند اشخاصی که به صورت مستقل فعالیت سیاسی می کنند و به دو انجمن ها کمک می‌کنند ولی عضو رسمی آن انجمن نیستند و به صورت شخصی فعالیت می کنند. سئوالشان این بود، آیا آنها هم می‌توانند جزو این شبکه باشند یا خیر؟ این سئوال آنها بود و یک سئوال دیگر هم، در مورد اینکه هیأت داوران دقیقا وظایف و اختیارات آن چیست؟ چون مبهم بود آن چیزی که نوشته شده بود واضح نبود برای من که نامینیت شدم برای این پست دوست داشتم دقیق بدانم همه چیز را.


اسماعیل نوری علا: ببینید در مورد هیات داوران در اساسنامه آمده است که وقتی که انتخابات شد، بعدش کمیسیونس آیین نامه های داخلی را خواهد نوشت. بنابراین ما بعد از امروز که اگر همین انتخابات انجام بشود آن وقت آن کمیسیون تشکیل خواهد شد، خود شما هم دعوت خواهید شد اگر که انتخاب شوید به عنوان داور که با همفکری همدیگر آیین نامه کار داوران را بنویسیم و شرح وظایف آنها، چگونه عزل می شوند چگونه نصب می شوند، اینها همه مسائل داخلی ما خواهد بود که بعدا اجرا خواهد شد. یک سئوال دیگر هم، آنهم من هفته آن هفته پیشنهادی کردم به بحث گذاشته نشد رأی گیری هم نشد ولی پیشنهاد من این بود که ما یک انجمن مجازی درست کنیم از افرادی که می‌خواهند در شبکه باشند آنها بیایند عضو آن انجمن مجازی بشوند ما می توانیم از این طریق بسیاری از شخصیت ها را هم جذب کنیم که بیایند یعنی ما همچنان شبکه انجمن ها باقی بمانیم اما یک انجمنی داشته باشیم لوکال نیست بلکه افرادش می توانند از سراسر دنیا باشند. این هم پیشنهاد است اگر تصویب بشود می توئانیم دنبال آن هم برویم.


میترا بابک: من شخصا با این پیشنهاد خیلی خیلی راضی هستم برای اینکه شخصیت های خیلی مهمی را الک شده ها را می توانیم وارد این انجمن مجازی بکنیم و همه با هم دیگر آشنا می شوند، ولی در کنارش هم این انجمن می‌شود حامیان انجمن ایران مداری درست است.


اسماعیل نوری علا: آنها می‌شوند حامیان ما.


میترا بابک: این خیلی خوب است، اگر دلشان نمی خواهد وارد هیچ حزب و گروهی بشوند می‌شوند حامیان انجمن ایران مداری من که شخصا فکر می کنم خیلی معقول است. می گذاریم به رای گیری، هرکس که مخالف است ۳ بزند.


شهران طبری: من می‌خواستم به یک پاسخی به سئوال سمیه عزیز بدهم که افراد مستقل در شهرها حالا آن صحبتی که آقای دکتر نوری علا کردند خیلی بجاست که آن انجمن را تشکیل دادند که همه از هرجا افراد منفرد بیایند در آن انجمن، ولی من فکر می کنم بهترین کار این است که آن افراد عضو گروه شما نشوند، ولی در تماس باشند در شهرهایی که هستند و اینکه وقتی عضو انجمن هستند آن هم می تواند چیز خوبی باشد ولی در عین حال ممکن است ارتباط شان با انجمن شهری قطع بشود. تمام تلاش ما این است که آن انجمن شهری بیشترین تماس را با افرادی که در شهر خودشان هستند داشته باشند و لزومی ندارد بیاید اسم بنویسند شما که کارت عضویت صادر نمی کنید، فقط آیند می گویند، نماینده گروه کی هست هر وقت کاری دارید آن آدم را می‌گذارید در دیتابیس خودتان به او هم اطلاع می‌دهید. مثلا ما فلان جا تظاهرات داریم، شما بیایید. اینطوری خیلی سریعتر و راحتتر ارتباط برقرار می‌شود ولی من با آن پیشنهاد دکتر نوری علا هم مخالفتی ندارم آن هم می‌تواند در کنار این باشد ولی درون شهرها با هم مرتبط باشند خیلی اطلاعات راحت تر منتقل می‌شود.


شمس دارابی: آقای دکتر خدمت شما عرض شود من در اسکایپ شما یک فایلی فرستادم آقای کهن هم پیشنهاداتی داشتند برای انتخابات امروز که فرمودند تشریف نمی آورند آنها را من در اسکایپ اگر چک بفرمایید، آن لیست را فرستادم خدمت شما و آقای رضایی تازیک هم با پیشنهادات شما موافقت خودشان را اعلام کردند. فقط خواستم این نکته را عرض کنم.


امیر بیگلر: من البته موقعی که یک زدم میترا جان در مورد شهامت شما جناب نوری علا صحبت کردند، می‌خواستم در مورد دقیقا من هم همین را می خواستم بگویم که میترا جان گفتند، نه اینکه بخاطر که مثلا شما ممکن است اشتباه بکنید. من دقیقا ترس من از این سمت کلا این است که کسانی دیگر هستند که اشتباه می‌کنند بعد به پای چه کسی نوشته می‌شود؟ آنکه این مسئولیت را دارد. یک نمونه هم برای شما بزنم. در همین هامبورگ ماه یک انجمن حقوق بشر داشتیم خیلی راحت آن کسی که مسئول دارایی بود چون با مدیر اصلی یا مؤسس این انجمن رفیق بود بعد از مدیریت افتاد، لجش گرفت چیزی هم نبودند ۲۵۰ یورو بیشتر نبود خیلی راحت برداشت رفت و دیگر اثری از او نشد، هرچی گفتیم آقا بیا ببینیم جریان چیست، هیچی. می‌گویم واقعیت من هم می‌خواستم از شهامت شما بگویم بعد این پیشنهادی که دادید جناب نوری‌علا من فکر کنم این پیشنهادی که می‌دهید چنین دوستانی که عضو هیچ سازمانی، جریانی نیستند، دلیلش این نیست که عضو نیستند بلکه دلشان نمی خواهد عضو باشند. و اینها را اگر در این طرح تان یکجوری بکنید قلقلکشان بدهید (این کار میترا جان باید باشد) که وقتی می آیند فعال بشوند حتی به عنوان یک فرد عادی. من این پیشنهاد را می‌خواستم بدهم.


اسماعیل نوری علا: البته اینطور که آقای دارابی گفتند یک پیشنهاد دیگری از طرف آقای کهن آمده عذرخواهی کرده که نمی‌تواند بیاید ولی او نظرش این است که در شورای مرکزی مدیر خانم ویدا طهرانی باشند، معاون آقای ایمان واعظ، امور اداری من، در مورد جایگزین ها یا علل بدل هم خانم طبری و سالار غدیری را پیشنهاد کردند و گفتند ۲ نفر کافی است ۳ نفر نکنید، در مورد اعضای داوری هم آقای بیگلر و خانم مهری را پیشنهاد کرده که با پیشنهاد من می‌خواند این پیشنهادی است که آمده برای ما.


حسین عرب: دو تا نکته داشتم یکی اینکه هرکس که می خواهد کاندیدا بشود غیر از اینکه کسی معرفی کند حتما خودش باید با زبان خودش بپذیرد کاندیداتوری را، یعنی این نیست که دیگران بگویند کاندیدا است و بدون اینکه چیزی بگوید بخواهد به عنوان کاندیدا قرار بگیرد. حتما باید شخصا این را بپذیرد چون ما بعدا مسئولیت بعد می خواهیم از این آدمها حتی در هر جایی هر کاندیدایی که معرفی می‌کنند شخص اخر می گوید من قبول می‌کنم این مسئولیت را که به من می‌خواهد واگذار بشود و با تبعاتش. دوم اینکه آن نکته که شما می گویید آن اختلاف در شهر می آورد. شما در واقع در یک شهر دو گروه درست می کنید و این کار خوبی نیست، چون این انجمن من حالا لغت انجمن را دوست ندارم گروه به نظر من چون شبکه است دیگر، این انجمن می‌خواهند با هم یک فعالیتی انجام بدهند اگر نمی‌تواند در یک شهر با همدیگر همکاری داشته باشند پس چطور می‌خواهد یک آدمهایی جدا از اینها بخواهند باشند؟ اصلا این کاری است که نتیجه بدی دارد، یعنی در یک شهر دوگانگی ما به وجود می آوریم، بین یک گروه و یک تعداد دیگری که حالا می خواهد مستقل باشد من مخالف هستم با این پیشنهاد شما.


میترا بابک: شما جواب حسین جان را می دهید چون به نظر من شهران جان پیشنهاد بعدی شما جواب این قضیه را داد من فکر می کنم من اینجوری برداشت کردم انجمن مجازی داریم در کنارش هم آن اشخاص در انجمن شهری ریپورت می شود به آنها دائما در ارتباط با آنها باشد اینجوری دیگر از هر دو طرف جریان هستند.


اسماعیل نوری علا: گروه مجاری اصلا لوکال نیست.


حسین عرب: فرق نمی کند بالاخره این ادمها در یکجایی در این کره زمین هستند هوا که نیستند در یک شهری زندگی می کنند. در آن شهر یک انجمنی است که مثلا عضوی هستند. اینها هم جدا از آن هستند، این دوگانگی است در یک شهر و این دوگانگی خوب نیست.


اسماعیل نوری علا: من دوگانگی نمی‌بینم.


میترا بابک: حسین جان در این دنیای مجازی فردض یک نفر از آلمان است آلمان هم هر شهری که ایشان زندگی می‌کند در شهرش هم انجمن درست شده طبیعتا ما در دنیای مجازی ما به این شخص اعلام می کنیم که انجمن شما آنجاست در آنجا هم همره باشید فعال باشید در دنیای مجازی هم در کنار کل کشورهای مختلف در کنار هم قرار بگیرید اتفاقا خیلی بهتر است که دو کار می دهند.


حسین عرب: اگر با آن گروه خودشان اسمش هرچی هست همراه باشند که دیگر این چیزها لازم نیست باشد.


میترا بابک: حسین جان دقت کنید مسئله اینجا این است مردم ترس دارند وارد گروه شوند اسم حزب که می آید.


حسین عرب: اسم نگذارید انجمن، این اشکال هم این است که شما اسمش را می‌گذارید، مثل طرف است که اسم بچه‌اش را می گذارد رستم بعد خودش می‌ترسد صدایش کند.


میترا بابک: می گذاریم به رای ببینیم چه می شود


شهران طبری: من با صحبت آقای عرب موافق هستم و فکر می‌کنم دوگانگی خوب است که نباشد ولی انجمن مجازی می‌تواند فقط یک مرکزی باشد برای اینکه آدمها را به همدیگر وصل کند. فرضا یک آدمی آمده آنجا و کسی را نمی‌شناسد، بعد ما می توانیم کمک کنیم که او با انجمن خودش مربوط بشود و دیگر برود با آن انجمن. فقط یک نقش به اصطلاح وصل کردن بقیه را به همدیگر داشته باشد. برای اینکه ترجیح در این است همانطور که می‌گویید، افراد در شهر خود شان با انجمن های خودشان کار کنند و سعی نکنند دوگانگی ایجاد بکنند. من کاملا با این صحبت شما موافق هستم.


امیر بیگلر: من فکر کنم پیشنهاد جناب نوری علا خوب باشد بخاطر اینکه من به پیشنهاداتی که می آید با وضعیت تجربی خودم مقایسه می‌کنم. یک عده هستند در همین شهر من هامبورگ که من فعلا نمایندگی آن را دارم از قیافه من خوششان نمی آید به هر دلیلی از راه رفتن من خوششان نمی آید یا هیچ توان اخلاقی هزار و یک دلیل خوششان نمی آید ولی این امکان را برایشان می گذاریم که در یک محوطه خنثی بتوانند فعال باشند. من موافق هستم و فکر می کنم خوب باشد. اگر این کار را نکنیم باید یک چنین آلترناتیوی باشد.


اسماعیل نوری علا: من فقط حرفم این بود اگر که ما این انجمن مجازی یا گروه مجازی را به عنوان حامیان شبکه به وجود بیاوریم آنها حق رأی و انتخاب شدن و انتخاب کردن که نخواهند داشت، فقط راه را باز می‌کند برای اینکه ما بسیاری از شخصیت هایی که مردم می شناسند را لیست بکنیم که اینها حامیان شبکه ما هستند. این ربطی به فعالیت انجمن ها در سطح شهر ندارد، ولی راه را باز می کند برای اینکه ما مقدار زیادی حمایت بگیریم.


میترا بابک: دقیقا و این کریدیت می شود برای این حرکت در کنارش هم خیلی از شخصیتهای کهنه کار که در شان خودشان نمی بینند که در بعضی از انجمن های کوچک و خُرد شرکت کنند، از نظر منتالیتی دارم می‌گویم. بخاطر این یک احساس بهتری هم می گیرند که ما در یک جای دیگر یا به جای برتری هستیم از دید خودشان، بعضی ها را دارم می گویم چون بعضی ها دوست ندارند وارد گروه بشوند و دوست ندارند و شک دارند که اصلا اینها کی هستند. اعتماد ندارن اینها کی هستند.


جلال جنتی: عرائض بنده در مسیری بود که شما بزرگواران در اين مورد صحبت کردید و ترجیحا عرض خاصی ندارم.


شهرام عباسپور: خدمت شما عرض کنم که ابتدای جلسه صحبت کردیم، آقا سالار از قول دوستشان هم در کره گفتند که ایرانی های اروپا و آمریکا ما را نمی بینند، بخاطر اینکه دیده نمی‌شدند این دوستان برای اینکه بگویند ما هم می‌خواهیم کاری بکنیم و داریم کارهایی می‌کنیم، آمدند و خودشان را معرفی کردند و در معرض نمایش گذاشتند. همه کاری که ما اینجا می خواهیم بکنیم از ابتدا حداقل من با دکتر نوری علا بارها صحبت کردیم، هدف بیشتر سر این است که ما مردم را بیاوریم برای انجام کارها، فعالیتهای دست جمعی برای همفکری کردن همراهی کردن، ما می‌خواهیم تشویق بکنیم کسانی که قرار است انفرادی کار بکنند مثلا فرض بکنید یک اخبار را می خوانند آن اخبار را کپی پیست می‌کنند در فیسبوکشان این به نظر من هیچ کجا جواب نمی‌دهد، ما باید یکجور افراد را تشویق بکنیم، اگر می خواهیم واقعا کار بکنید باید بیایید کار دسته جمعی بکنید همراهی و هکاری بکنید. حالا بنابر هر دلیلی این دوستان ممکن است یکسری ملاحظات داشته باشند، یکی می گوید من می خواهم با اسم مستعار بیایم، یکی می گوید من با دوربین بسته می‌خواهم بیایم، یکی از ترس خانواده اش است هر چیزی که هست. ولی من نظرم این است که شخصیتهای شناخته شده خانم بابک آنطور که شما فرمودید، من فکر نمی‌کنم تا به الان که ندیدیم از اینها که برای اینگونه همکاری بیایند و همیشه هم بهانه این بود که من اگر فردی کار بکنم خیلی بیشتر نتیجه دارد، من عضو هیچ گروه و حزب و انجمنی نیستم، با افتخار هم می گویند ولی این افرادی که الان این سئوال را از سمیه خانم کردند، باید ابتدا از آنها پرسید که شما چه کار می خواهید بکنید؟ شما عضو انجمن که نمی‌خواهید بشوی، عضو حزب که نمی‌خواهید بشوی، شما به صورت فردی اگر می‌خواهید بیاید چه کار می‌خواهید بکنید؟ یعنی ما از شما چه انتظاری می توانیم داشته باشیم؟ اگر فقط قرار است بیاند در جلسات بنشینند و شنونده باشند یا فقط پیشنهاد بکنند که شما باید اینجوری بکنید، شما آنجوری بکنید، این هم من زیاد مفید نمی دانم ولی بهرحال نظر دکتر نوری علا بد نیست که اینجور افراد را ما دست رد به سینه آنها نزنیم. حداقل بگویم که شما بعنوان همراه با ما باشید ولی می‌شود با آنها صحبت کرد که ملاحظات شما چیست؟ و اگر نمی خواهند به او بگویند، بعد می‌شود از آنها پرسید چه کار می خواهید بکنید؟ در این جمع بیائید که چکار بکنید؟ ما ببینیم حداقل توانایی های اینها کجاست و کجا می‌شود از آنها استفاده کرد.


اسماعیل نوری علا: من پیشنهادی ندیدم که جواب بدهم. ایشان هم گفت بد هست هم گفتم بد نیست من نفهمیدم کدامش درست است.


شهرام عباسپور: من نگفتم بد است، پیشنهاد شما می گویم خیلی خوب است.


شهران طبری: من فکر می‌کنم آنچه را که گفتیم افراد سعی کنند با گروه خودشان در شهر خودشان تماس بگیرند. اگر ممکن نیست با آن گروه مجازی بپیوندند و در آن گروه مجازی شما میترا جان شما سعی کنید جلساتی با آنها داشته باشید، قانعشان کنید که با گروه خودشان هم کاری بکنند یا به قول دکتر نوری علا اگر آدمهای سرشناسی هستند برای ما خوب است که بگویند اینها از ما حمایت می‌کنند. حمایتشان در لیست ما شاید بد نباشد. به هرحال این ها همه مسائلی است که در طول کار بیشتر می توانیم راجع به آن تصمیم بگیریم و پیش ببریم موضوع را.


میترا بابک: دقیقا چون پس زدن اینها به ضرر ما است و به نفع ما نیست. به اضافه اینکه وقتی آن میتینگ های مجازی را می‌گذاریم فعالیت ها را شروع کنیم در همین بحثی که فعالیت ها چه باید باشد؟ کنترات این قرارها چیست؟ این میتینگها فرد قرار است چه کارهایی باید بکنند. یعنی هرکسی باید فعالیت های خودش را انجام بدهد، حتی اگر نمی خواهد. ولی وقتی حامی می شود حامی این انجمن می‌شود حامی این شبکه می‌شود، طبیعتا به نظر من کوشش بکند با شبکه شهری خودش در ارتباط باشد، طبیعتا کارش دو برابر می‌شود و فعالیتش بهتر و بهتر می شود. من که موافق هستم.


حسین عرب: من با اصلاحیه ای که شما کردید موافق هستم، ما می‌گوییم جمع حامیان، حامیانی که حالا می‌توانند هر جای دنیا باشند و به عنوان حامی این حرکت و این جنبش باشند. من با این موافق هستم.


میترا بابک: کلمه حامیان که می آید کریدیت می‌شود خیلی مهم است و خود آن حامی هم یک احساس تعلق پیدا می‌کند یک احساس وظیفه پیدا می‌کند و بخصوص قدرت آنچنانی در شبکه اصلی ندارد ولی به عنوان یک حامی احساس مسئولیت و همدلی می‌کند. اگر کسی مخالف این حرکت است لطف کند شماره ۳نیم را بزند.


اسماعیل نوری علا: برای مدیریت شبکه دو پیشنهاد داریم؛ یکی پیشنهاد بنده است که خانم شهران طبری را پیشنهاد کردم، آقای کهن، خانم ویدا طهرانی را. و آقای عرب پیشنهاد کردند که خود کاندید اولا بپذیرد و بعد معرفی کند خودش را.


شهران طبری: من نمی‌دانم چه تعریفی از من می‌خواهید بیوگرافی من را می خواهید یا اینکه چیکار کردم، متوجه نیستم. من با دکتر نوری علا خیلی صحبت کردم. ترجیح می دادم که قبول نکنم ولی فعلا برای یک مدتی ۶ ماه قبول می‌کنم تا بعد ببینم که آیا با زندگی من خوانایی دارد یا نه و می توانیم این کار را در کنار کارهای دیگری انجام بدهم یا نه برای همین برای یک مدتی بله قبول می‌کنم.


میترا بابک: من هم در پرانتز بگویم علت کاری و فعالیت های زیادی که می‌خواهد انجام بدهد و اضافه هم شده شهران جان واقعا وقت ندارد ولی خوشبختانه پذیرفته این قضیه. الان ویدا جان هم نوشتند این مسئولیت را نمی توانند بپذیرند.


هایده توکلی: من فقط پرسشم اینجاست که آیا کسانی که امروز رای می‌دهند هم فرد را انتخاب می‌کنند و هم سمت فرد را، یا اینکه فقط فرد را انتخاب می‌کنند و بعد آن شورایی که انجام می‌شود به حساب تولید می شود آن خودش بین خودش افراد و سمت های مشخص را انجام می‌دهد. این پرسش اول من است ضمن اینکه من موافق هستم همه ما هر کسی که ضمن پیشنهادات جناب نوری علا و دوست دیگر که ماها را به عنوان پیشنهاد نامینت کردند بهرحال ما هم باید ابراز آمادگی خودمان را بکنیم. در کیس خود من، فعلا من هم مثل بانو طبری عزیز فعلا در خدمت شما عزیزان هستم سمتی که به من دادید نمی‌دانم به اين پرسشی که کردم الان عملی بشود یا بعدا ولی بهرحال هر گوشه ای از این جریان را که قرار باشد به عهده من بدهید می پذیرم تا جایی که بتوانم و آنجایی که نتوانستم حتما خیلی صمیمانه و صادقانه خدمت شما عرض خواهم کرد که من دیگر امکانش برایم نیست که بشود یک شخص معقول تری جایگزین من بشود.


اسماعیل نوری علا: ما ۲ روش داریم، یکی اینکه ۳ نفر را به عنوان اعضای شورای مرکزی انتخاب بکنیم. تقسیم سمتها آنها را بگذاریم به عهده خودشان. ولی من فکر می‌کنم که در آغاز کار که هنوز شبکه شناخته نشده، امکانات شناخته نشده، بهتر آن است که ما برای سمت ها انتخابات را انجام بدهیم، در آینده اگر که کار ما جا افتاد می توانیم تغییر بدهیم اساسنامه را، من فکر می‌کنم الان مهم است که ما مدیر شبکه را به عهده آن شورای مرکزی نگذاریم، خودمان انتخاب بکنیم. سئوال دوم هایده این بود که مثلا شهران جان باید خودش معاون خودش را انتخاب بکند یا گروه انتخاب بکند.


اسماعیل نوری علا: چون آقای فرامرز کهن، خانم ویدا طهرانی را چون گفتند منصرف شدند خودشان بنابراین پاسخ ایشان خواهیم داشت که چرا اینگونه شد.


میترا بابک: هایده جان یک مقدار از فعالیت خودت بگو و ممکن است بعضی از بچه ها به خصوص بچه های ژاپن شما را خیلی نمی شناسند.


هایده توکلی: خدمت شما عرض شود ساکن لندن هستم از سال 1980، بیشترین فعالیت من از تقریبا ۲۷ سال پیش به این طرف که جنبه سیاسی گرفته است ۲۷ سال فعال سیاسی هستم، تقریبا ۲۲ سال را در حزب مشروطه ایران لیبرال دموکرات طی کردم و چندین بار در شورای مرکزی حزب مشروطه انتخاب شدم و یک دوره هم بعنوان دبیرکل این حزب انتخاب شدم و الان هم در خدمت شما هستم.


اسماعیل نوری علا: امور اداری و مالی.


میترا بابک: کسانی که با دکتر نوری علا مخالف هستند و شجاعت این را دارند سمت ایشان را بپذیریند 3 بزنند.


حسین عرب: دکتر شما خیلی گرفتارید می دانم این را چون وقتتان پُر است ولی می پذیرید خودتان به زبان خودتان بگویید که می پذیرید.


اسماعیل نوری علا: من خودم، خودم را پیشنهاد کردم. من فکر می کنم با تجربه هایی که دارم من می‌توانم تا شبکه راه بیفتد امور اداری و مالی آن را به عهده بگیرم، بروم دنبال اینکه پول جمع بکنم برای اینجا، جلسات را ترتیب بدهیم، مکاتبات را انجام بدهیم و غیره این کار از دست من برمی آدی و با جان و دل هم انجام می‌دهم.


جلال جنتی: من نیاز دیدم توضیحی بدهم دو سه ماه پیش در مورد صندوق اعتصابات و مشکلات مالی که در این مسیر رخ داده بود، بنده یک رشته خیلی ریشه ای زدم در انتقاد از نوری علا، اگر امروز من رای به ایشان رای مثبت می‌دهم، چون آن روز بنده را کاملا قانع کردند، اسناد و مدارکی دادن این پولها چی شده کجا رفته و حقیقتا من آن روز خیلی خوشحال شدم، چون من خیلی وقت دارم روی این حوزه ها کار می‌کنم، حوزه های مالی و مسئله غرامت گیت اگر به گوش شما رسیده باشد حوزه ای که بنده در آن خیلی فعال هستم ولی اگر امروز من به آقای نوری علا رای می‌دهم و مخالفتی نمی‌کنم، صرفا به این خاطر است که ایشان خیلی صریح بدون هیچ حاشیه‌ای جواب بنده را دادن مدارک و اسناد را خوشحال شدم که ایشان نه۹ اینکه بخواهم در رویشان این حرف را بزنم، اصلا واقعا اینطور نیست. چون کسانی که بنده را می شناسند خیلی منتقد هستم و نگاهی تند و نقادانه دارم. امیدوارم که در این مرحله هم جناب نوری علا همانطوری که قبلا بودند باز هم در آینده با شوق از ایشان حمایت می کنم.


اسماعیل نوری علا: اگر اجازه بدهید یک توضیح را بدهم که من همه سازمانهایی که تا حالا در تاسیس شرکت داشتم یعنی شبکه سکولارها، جنبش سکولار دموکراسی، مهستان سکولار دموکراتها، حزب سکولار دموکرات ایرانیان و در گذشته هم در ایران هم کانون نویسندگان را درست کردم، عموما این کار مالی را به عهده من می گذاشتند. هیچ وقت هم من همیشه شفاف هر پولی که دریافت کرده بودیم و هر خرجی را کرده بودیم ارائه داده بودم. دو سال پیش شاهزاده گفتند که اگر یک صندوقی درست شود که پول جمع شود به دو دلیل یکی اینکه ما این ماهواره هایی که آقای ایلان ماسک درست کرده بود بفرستیم رسیور های آن را به ایران و از سوی دیگر به کسانی که اعتصاب می کنند، بتوانند کمک مالی بکنیم و من و آقای دکتر آل‌رضا و آقای حاذق اعظم ما ۳ نفر اعلام آمادگی کردیم. شاهزاده هم موافقت کرد ما یک چیزی بنام «آرت فان» ارت را از اینجا آوردیم که آل رضا چون پول اصلی را او قرار بود بگذارد ما اسمش را گذاشتیم آرت فاند و حدود 400 هزار دلار هم در آن صندوق جمع شد، اما بعد معلوم شد که ما به هیچکدام از این ۲ تا وظیفه نمی‌توانیم بپردازیم. بخاطر اینکه پول بفرستیم به ایران با کسانی که اعتصاب می‌کنند در تماس باشیم این پول چطور به دست آنها برسد، حکومت چه بلایی سر آنها می آورد، همه اینها باعث شد که از آن کار منصرف بشویم. در مورد رسیورها همین مسئله پیش آمد. بنابراین با اطلاع شاهزاده، ما گفتیم این پولهایی را که جمع شده به کسانی که کمک کردند پس می‌دهیم و آقای آل رضا گفتند که من ادامه خواهم داد، من می‌روم ببینم که می توانم راهی را پیدا کنم یا نه، بنابراین من و آقای حاذف اعظم از آن آرت فاند آمدیم بیرون، ولی آقای آل رضا دیگر من نمی‌دانم که چه فعالیتی را الان دارند انجام می‌دهند.


حسین خلیفه: در رابطه با مسائل مالی معمولا در خیلی از جریان ها یک هیئت بازرسی مالی دارند، بعضی از جریانات که حسابهای بزرگی دارند و مقدار قابل توجهی پول به حساب می آید، معمولا از حسابهای شرکت های خصوصی خارج از سازمان استفاده می‌کنند بعنوان حسابدار. بعد اینها تحویل می‌دهند نتیجه کار را. بخاطر اینکه ضمن اینکه من صد درصد به جناب آقای نوری‌علا اعتماد دارم و ربطی به آن مسئله ندارد، منتها به خاطر سلامت خود همین شبکه ایران مداری، شاید درست‌تر می‌بود که ما با یک هیئت بازرسان داخلی را همین امروز انتخاب می‌کردیم یا اینکه آن هیات داوران را اختیاراتشان را توسعه می دادیم و به غیر از داوری هیات مسئله بازرسی هم عهده دار می شدند این را بعنوان یک پیشنهاد گفتم.


اسماعیل نوری علا: البته در آیین نامه ای که نوشتیم این لحاظ شده که داوران بازرسان هم خواهند بود. نکته ای که مهم است این است که در آمریکا اگر بخواهد برای سازمانی، حساب بانکی باز بشود، آن سازمان باید در اداره مالیات ها ثبت شده باشد. بنابراین اولا ما تحت نظارت اداره مالیات های آمریکا خواهیم بود. دوما در اساسنامه نوشته شده هر مبلغ ۵۰۰ دلاری که بخواهیم دریافت بکنیم یا خرج بکنیم باید با موافقت شورای مرکزی باشد. بنابراین حسابدار یا مسئول امور مالی به تنهایی نمی‌تواند کاری بکند. بعدش وارد علل بدل ها یا جایگزین ها می شویم، ۳ نفر را من پیشنهاد کردم آقای کهن معتقدند ۲ نفر کافی است ۳ نفر نکنیم. پیشنهادهای من عبارت بود از در مورد ۳ عضو علل البدل شورای مرکزی من ۳ تن را پیشنهاد می‌کنم: اولی آقای ایمان واعظ که امروز تشریف ندارند ولی به من گفته بودند که اگر که وظیفه به عهده من گذاشته شود قبول می‌کنم خانم ویدا طهرانی و آقای سالار غدیری را من پیشنهاد کردم. آقای کهن خانم شهران طبری و آقای سالار غدیری را پیشنهاد کردند که خانم شهران طبری شدن رئیس همه ما، می ماند آقای سالار غدیری من و ایشان با همدیگر موافقیم که آقای سالار غدیری جزو ۳ نفر باشد. دو نفر و سه نفر درواقع باید تصمیم بگیریم، ۳ نفر خوبی آن است که می‌توانیم رای گیری بکنیم.


شهرام عباسپور: می‌شود از خانم طهرانی هم کرد، حالا آن سمت معاونت یا مدیریت را اگر قبول نکردند، می‌خواهند در لیست جایگزین ها باشند یا نه.


ویدا طهرانی: در مورد علل البدل ها مشکلی ندارم اگر رای بیاورم و دوستان تمایل داشته باشد در خدمت هستم.


سالار غدیری: من اگر رای بیاورم مشکلی ندارم.


اسماعیل نوری علا: هیات داوران که باز من ۳ پیشنهاد کرده بودم آقای کهن می گوید ۲ تا کافی است، اول راجع به تعداد تخت تصمیم بگیریم، بعد کاندیدا را خدمت شما عرض کنم. پیشنهاد من خانم سمیه مهری، آقای امیر بیگلر و آقای جلال جنتی است. آقای بیگلر و خانم مهری را ایشان هم پیشنهاد کردند و گفته همین ۲ تا کافی است ولی من فکر می‌کنم ۳ تا باشد بهتر است و به همین دلیل آقای جنتی را هم افزودن به آن ۲ نفر.


سمیه مهری: من هم هرکاری از دستم بر بیاید با کمال میل در خدمت هستم.


امیر بیگلر: اولا سپاس از جناب نوری علا بخاطر اطمینانشان و اعتمادشان به من بله هستم.


جلال جنتی: من هر کاری از دستم بربیاید صددرصد موافقم. من جلال ۴۸ ساله هستم رادیو مشروطه را بنده مدیریت می‌کنم. به علاوه اینکه اکانت پسر عاقل نوح نوشته های آن برای بنده است و یک استودیوی کوچک دارم. من اتفاقا توصیه کنم در مسیر کاری مثل صدابرداری، لگو چون ما وارد حیطه IA هم شدیم بتوانیم خدماتی انجام بدهیم بتوانیم کمک بکنیم و دوست داشتم این را هم اعلام بکنم. به جناب آقای دارابی عرض کردم که چه خدماتی می توانیم انجام بدهیم بدون چشم داشتی، امیدوارم این گروه پابرجا بماند.


میترا بابک: همه بستگی به مسئولیتت تک تک ما و احساسی که به آن داریم.


اسماعیل نوری علا: انتخابات تمام شد تبریک می گویم به همه.


ویدا طهرانی: پیشنهاد می‌کنم که بانو میترا بابک هم به عنوان مشاور در شورای مرکزی را داشته باشیم.


اسماعیل نوری علا: من فکر می کنم چون خانم بابک قصد تشکیل انجمن ندارند ایشان مؤسس آن گروه حامیان باشند


ویدا طهرانی: من فکر نمی کنم تضادی داشته باشد.


اسماعیل نوری علا: چون تک نفره می‌خواهند باشند، می‌توانیم به عنوان مشاور انتخاب کنیم ولی در عین حال من فکر می کنم این وظیفه را به عهده شان بگذاریم که انجمن حامیان را ایشان تشکیل بدهند.


شهرام عباسپور: خانم بابک ابتدا خود شما چه فکر می کنید راجع به این پیشنهاد.


میترا بابک: دکتر نوری علا پوینت خیلی مهمی گفتند من هر کمکی که بتوانم بکنم واقعا دریغ نمی کنم. هر ساعت و هر دقیقه ای حتی با رادیو میبدی هم که سه شنبه صحبت می‌کردم گفت ببخشید دیر وقت است گفتم برای براندازی حکومت هیچ وقت برای ما نباید دیر وقت باشد. این است که هر جوری که شما صلاح بدانید من در کنار شما هستم. اصلا هم خجالت نکشید ۳ بزنید.


اسماعیل نوری علا: مشاوران شورای مرکزی را شما انتخاب نمی‌کنید، خود شورای مرکزی می‌تواند انتخاب بکند. من می‌گویم علاوه بر اینکه ایشان مشاوره همیشگی شورا خواهند بود، ما این وظیفه را به عهده اینها بگذاریم که تشکیل دهنده گروه حامیان هم باشند. بروند سراغ شخصیت ها و آن ها را جذب کنند که اعلام حمایت بکنند.


حسین عرب: این دیگر جزو وظایف شما قرار می گیرد یعنی با پذیرش این، غیر از اینکه انجام می دهید می شود وظیفه.


میترا بابک: این وظیفه را بعهده گرفتک خیلی مهم است به نظر من جذب شخصیت ها مهم است.


شهران طبری: خواستم سپاسگزاری کنم از آقای دکتر نوری علا که من کاندید کردند و از تک تک شما که من را قبول کردید امیدوارم لیاقت این کار را داشته باشم و بتوانم راهگشا باشم برای منظور.


شهارم عباسپور: درود بر شما که پذیرفتید، من خواستم تشکر کنم از ایشان و گفتم سپاسگزاریم که پذیرفتید این سمت را.


میترا بابک: من یک پیشنهاد دیگری دارم اول برویم سراغ آن چه کسی با پیشنهاد ویدا مخالف است ۳ بزند. پیشنهاد این بود که در گروه مرکزی بعنوان مشاور باشم.


اسماعیل نوری علا: نه این پیشنهاد نبود چون این حق شورای مرکزی است که مشاوران خودش را انتخاب بکند ربطی به رای گیری اینجا ندارد. من می گویم شما را مسئول بکنیم برای ایجاد گروه حامیان.


هایده توکلی: درواقع صحبت جناب نوری علا را به رای بگذارید.


میترا بابک: من یک پیشنهاد دیگر هم دارم در مورد این مسئله اشخاص مستقلی که درست کنیم در دنیای مجازی باهم باشیم، من پیشنهاد می‌کنم که قرار شد ما بعد از این انتخابات، ماهی یکبار همه ما در کنار هم قرار بگیریم هم ریپورت بدهیم چه اتفاقاتی در یک ماه افتاده هم به هم نزدیک تر بشویم و کارهای یکدیگر را در جریان باشیم، پیشنهاد من این است که این اشخاص را هم که دنیای مجازی شخصیت ها را می آوریم ماه یکبار آنها در کنار ما باشند. نظر شما چیست؟


شهران طبری: من موافق هستم.


اسماعیل نوری علا: شما یک گروهی درست بکنید مثلا50 نفر عضو باشند بعنوان گروه حامیان، ببینید الان در همین جمع خود ما اکثریت با آنهایی است که می‌روند با انجمن چون انجمن شهری ندارند.


میترا بابک: اکثریت الان شخصیت هستند در این گروه؟


اسماعیل نوری علا: بله هنوز که کسی اعلام نکرد.


میترا بابک: حتی بهتر بگذارید این کار را بکنیم چون اینجوری به هم نزدیکتر می‌شویم. ماهی یک بار قرار است در کنار هم باشیم. آن کسانی هم در انجمن مجازی هستند در این گروه نیستند. آنها هم ماهی یکبار در کنار ما باشند.


شهران طبری: من می‌گویم برای مدت محدودی ۲ هفته یکبار باشد و نکته دیگر که می‌خواستم بگویم این است که ما باید برویم در شهرهای خودمان و سعی کنیم انجمن های دیگر را جلب بکنیم و خیلی خوب است در ابتدا آنها یک جلسه بگذاریم که آنها با بقیه آشنا بشوند با این مسایل آشنا بشوند و احساس همبستگی بکنند با این قضایا. بنابراین شاید جلسه بعدی را بگذاریم برای اینکه دوستانی که در انجمن ها هستند، هر انجمنی را که فکر می کنند فعال می تواند باشد، تبلیغ و تشویق کنند و نماینده خودشان را بیاورند در جلسه بعدی و این بنیادنامه را به آنها بدهند، حالا راجع به آن را بیشتر صحبت می‌کنیم ولی باید یک کاری در ابتدا بشود که ما تعداد انجمن های مان را بیشتر کنیم. من الان در لندن ۴ یا ۵ انجمن می‌شناسم که می‌خواهم از آنها دعوت بکنم بپیوندند به این شبکه، تا حالا این کار را نکردم برای اینکه هنوز رسمیت پیدا نکرده بود ولی به محض اینکه رسمیت پیدا بکند این تلاش را نه تنها من، همه آنهایی که انجمن دارند یا افراد منفرد هستند و می‌خواهند با انجمن ها باشند یا انجمن درست کنند، باید این تبلیغات را بکنند. یکی از کارهای مهم ما در طول تبلیغات است.


میترا بابک: پس شهران جان ۲ هفته دیگر دوباره همین میتینگ را داشته باشیم تکست و هامورک این گروه این است که بروند انجمن های دیگر را پیدا کنند.


شهران طبری: حالا که من انتخاب شدم من یک هامورک مفصل می‌دهم به گروه ها، شاید طی ۲ هفته نتوانم همه آن را انجام بدهند ولی می‌توانند بگویند چه بخشی را انجام دادند و بعد هم برای خود من شنبه ها مقدور نیست ما باید روزه ملاقات را متاسفانه عوض کنیم من شنبه و یکشنبه برایم مقدور نیست.


اسماعیل نوری علا: من پیشنهاد سه شنبه را می کنم.


جلال جنتی: خانم بابک آقای نوری علا خانم طبری، تصور می کنم اگر تایم ساعت را عوض کنیم بعنی میان روز اگر نباشد، بتوانیم برگزار کنیم به فرض مثال ۵ بعد از ظهر یا 6 بعد از ظهر به بعد باشد.


شهران طبری: بله روزهای دیگر دیرتر هم باشد بهتر است. بعد از ظهر خیلی خوب است.


اسماعیل نوری علا: ما این تایم فریم که داریم الآن ببینید ۶ صبح لس آنجلس شروع می‌شود، همان موقع شب توکیو است. شما اگر تغییر بدهید همه به هم می‌خورد و یک عده را باید حذف کنیم.


میترا بابک: اگر اینکه ۳ شنبه همین ساعت.


اسماعیل نوری علا: ساعت را تغییر ندهید روز را تغییر بدهید.


فریبا امان زاده: یک پیشنهاد بدهم در مورد فعالیت کسانی که در شهرها و در کشورهای مختلف انجام می‌دهند و با انجمن های مختلف ما وارد صحبت می شویم بعد کسانی که هستند عضو هر انجمنی هر کسی را که می‌خواهند کاندید بکنند بیایند با ما صحبت بکنند، می‌خواهند با این گروه آشنا بشوند و وقتی که بیایند اینجا بخواهند صحبت بکنند ما 17 نفر یا 18 نفر افراد بسیار زیادی هستیم که سئوال و جواب بکنیم. به نظر من یک گروهی تشکیل بدهیم مثلا یک گروه در اروپا تشکیل بشود، گروه اروپا بیاید باید بچه ها صحبت بکند حالا هر ساعتی هر روزی که شد دیگه از ساعتها همدیگر می‌خورد که با این انجمن ها صحبت بکنند. سئوالاتی که دارند از ماها بپرسند و سئوالاتی که ما داریم از آنها بپرسیم، بعد وقتی توافق کردند به یک مرحله رسیدیم بعد می توانیم یک جلسه کلی بگذاریم. چون خیلی کسان هستند که من صحبت کردم دوست دارند بیایند یک سری سئوالاتی هستند که من به تنهایی توان جواب دادن را ندارم یعنی فکر می کنم همه ما همین جور باشیم. سه یا چهار نفر را انتخاب بکنیم که در طول هفته وقت اروپا باشند مثلا ساعت۸ شب می توانیم تا ۹ شب تا 10 شب می توانیم جلسه یک ساعته بگذاریم با اینها وارد صحبت بشوم و اینها را راضی بکنیم که بیایند با ماها کار بکنند.


اسماعیل نوری علا: من پیشنهاد می‌کنم که خود خانم دکتر بابک این وظیفه را به عهده بگیرند. من هم در خدمتشان هستم هرکسی خواست بیاید در این شبکه، اول یک جلسه خصوصی با او داشته بشویم، خانم طبری را نمی گویم بخاطر گرفتاری اش زیاد است نمی خواهم یک کار دیگر هم روی دوشش بگذارم. اگر وقت داشت الیته و بعد گزارش بدهیم این گروه را ما دیدیم موافق هستیم به درد می خورند و بعد خانم طبری از آنها دعوت می‌کند.


شهران طبری: اتفاقا میخواستم پیشنهاد کنم که همین گروه ۳ نفری که انتخاب شدند با اینها صحبت بکنند. بعد اگر که لازم بود برای یک آشنایی فقط یک جلسه همه با هم باشند. ولی می‌تواند این گروه ۳ نفره و من هم حاضرم این کار را بکنم چه در اروپا و چه جاهای دیگر شاید بد نباشد این یک مقداری آشنا با این قضایا هستم در این گروه ما با اینها صحبت بکنیم ابتدا مطابق وقت خودشان، یکبار با اروپا یکبار با ژاپن می‌توانیم ژاپن و اروپا را با هم بگذاریم وقت ها را درست نمی‌دانم راجع به این فکر می‌کنیم و اطلاع می‌دهیم به شما. و این سه نفر من و خانم هایده و دکتر نوری علا.


میترا باک: من یک پیشنهاد دیگری هم دارم، شما گفتید ۳یا ۴ گروه را از همین بریتانیا می شناسید، با ۳ یا۴ نفر گروهی که میتینگ اول با یک گروه بعد با گروه بعدی ۳ یا ۴ گروه با هم یک میتینگ داشته باشیم.


شهران طبری: سعی می‌کنیم درضمن خیلی خوشحال می‌شوم شما هم تشریف بیاورید.میترا جان.


میترا بابک: ولی فکر می‌کنم اینجوری اگر میتینگ جدا جدا در کنار هم قرار بگیرند راحت تر باشد.


شهران طبری: بهرحال همه انجمن ها و گروه ها باید دانه دانه با گروه های خودشان کار کنند اول که بعد بیایند آشنا بشوند با بقیه.


میترا بابک: در پرانتز هم من بگویم در مورد کره جنوبی صحبت شد، من وقتی رفتم ژاپن سمینار داشتم متوجه شدم با این بچه ها در کلاب هاوس هم آگاه بودم از این قضیه به همه گفتم مایک ها را باز کنید و برای بچه های ژاپن دست بزنید ولی نمی دانستم و با دقت نمی شناختم و وقتی که رفتم، لینک را آوردم فورا با دکتر نوری علا تماس گرفتم و این لینک را چسباندم. الان سالارجان اگر با بچه های کره جنوبی در ارتباط هستی لطفا هرچه زودتر با آنها در ارتباط باش با هر کدام که خودت فکر می کنی بهتر است، نماینده من با او در ارتباط باشد که ما آن لینک کره جنوبی را هم وصل کنیم.


سالار غدیری: اتفاقا ببخشید من مایک را باز کردم با آنها صحبت کردم قرار است جواب بدهند هم با ایشان و هم مجید فلاح انجمن ورزشکاران. مازیار ابراهیمی را نمی شناسم.


میترا بابک: از همان گروه بودند.


سالار غدیری: حزب کرد میهن پرست باید با مجید صحبت بکنم.


امیر بیگلر: من یکی با اجازه همه دوستان تبدیل به 1 می‌کنم چون مسئله خیلی طولانی شد. در مورد بانو طبری این واژه‌ای که گفتند من هامورک درست می‌کنم واقعیت یک تائیدی برای من که چرا جناب نوری علا، بانو طبری را برای این سمت انتخاب کرد اول کار نشان داد تاییدی بود. در مورد طرحی که جناب نوری علا دادند برای میترا جان و خانم طهرانی هم، ما یک شرکتی را داریم تأسیس می‌کنیم، شرکت بخش های مختلف دارد، برای آن بخش های مختلف هم تخصصهای مختلف احتیاج داریم، فعلا در اختیار ندارد، محدود هستیم. هر کسی که الان در تاسیس این شرکت آمده باید نقش آچار فرانسه را بازی کند. یعنی یک تخصصی دارید، یک طرحی جناب نوری علا دادن که درست است شما قبول کردید، ولی در کنارش تا اشخاص دیگری باشند که بتوانند جایگزین بشوند و این کارها را تقسیم بکنیم، آشنا بشویم با دوستانی که جدید می آیند، ممنون می شویم که شما این ۲ نقش را بپذیرید. من فکر کنم هیچ اختلافی بین آن چیزی که که بانو طهرانی گفتمندو جناب نوری علا گفتند، فعلا نباید بگذاریم اگر شما موافق باشید.


میترا بابک: من متوجه نشدم.


امیر بیگلر: آن طرحی که جناب نوری علا دادند گفتند یعنی آن بخش را تشکیل بدهید ولی در کنارش کس دیگری نیست که این ۲ سمت را، یعنی آن سمتی که نقش مشاور راکار شما را بکند، چون فعلا در اختیار نداریم، نقش آچار فرانسه را بازی بکند، در مورد خودم هم می گویم همه ما وقت ما کم است همه جا داریم فعالیت می‌کنیم زندگی خصوصی هم داریم. مشکلات خصوصی هم داریم. ولی فعلا داریم این کار را می کنیم که این شرکت را راه بیندازیم.


میترا بابک: دکتر نوری علا گفتند این وظیفه شماها است که در این سمت هستبد تصمیمتان را بگیرید.


امیر بیگلر: دقیقا آن هیات مدیره وقتی آشنا می‌شوند با افراد و با اندام های مختلف این شرکت، بعد می گویند میترا جان شما کار اصلی خودت را بکنید ما اقای ایکس را پیدا کردیم.


حسین خلیفه: همانطوریکه در آئین نامه اشاره شده، قرار است که شورای مرکزی یک کارگروه هایی را به وجود بیاورد. من تصورم این است که امروز و اینجا تقسیم کار کردن وظیفه ما نیست. وظیفه شورای مرکزی است برحسب نیاز این کارگروه ها را تشکیل بدهند و در هر کارگوهی افراد متخصص و واجد شرایط را به کار بگمارد یعنی مسئولیت بدهد بعد ساختار مدار باشیم تا همینجوری اشاره بکنیم. مثلا اگر بخاطر جریان، شبکه روابط داخلی را می‌خواهد ما مثلا یک کار گروه روابط داخلی داشته باشیم یک کارگروه روابط بیرونی داشته باشیم یک کارگروه مدیا داشته باشیم یک کار گروه و مسایل دیگر اینها وظیفه شورای مرکزی است. ما این وظیفه را بگذاریم آنها انجام وظیفه بکنند نه ما اینجا.


شهران طبری: خواستم بگویم من برای شروع کار یک مقدمه و یک شرح وظایف برای گروهها می‌فرستم که برای شروع کار هست. بعد در جلسه بعدی که ۲ هفته یا ۳ هفته بعد داریم هر گروهی گزارش می‌دهد که از این وظایفی که تعیین شده چقد را انجام داده، چه کاری را انجام داده و مشکلات چه بوده یا می‌تواند بطور خصوصی این گزارش را به من یا به گروه بدهد. این را هنوز خیلی انتخاب نشده بودم، خیلی بطور مشخص ننوشتم یک مقداری نوشتم ولی مرتب می‌کنم و به شما می گویم، فکر می‌کنم همین باید از یک جایی به بعد دیگر پیشنهاد و بحث و غیره را اجازه بدهیم به گروه هایی که انتخاب کردیم محول بشود. من اینجا هم نوشتم که از این به بعد بعد از انتخابات، ما مثل یک دموکراسی نمایندگی کار می‌کنیم. یعنی شما نماینده خودتان انتخاب کردید به آنها حق دادید که بروند تصمیم بگیرند و اگر بد بودند اگر غلط کردند اگر درست نبودند دیگر انتخابشان نمی‌کنید. یعنی درواقع درکنار این کار یک تمرین رفتار دموکراسی هم می‌کنیم با همدیگر ولی من این را می‌نویسم و می دهم خدمت شما .ببینیم از آنجا به کجا می‌رویم.


شهاب صنیعی: من فکر می‌کنم آقای خلیفه آنهایی را که من خواستم بگویم گفتند ایشان حرف شان کاملا صحیح است و خیلی علاقه دارم که ببینم استراتژی های کوتاه مدت چجوری تعیین می‌شود و کارگروه ها خیلی علاقه دارند ببینم که این کارگروه ها کی فعالیت شان را شروع می کنند در چه زمینه هایی قرار است فعالیت بکنند، برای من خیلی خوب است. درخصوص .یک مطلبی خواستم پیشنهاد بدهم برای کیو اند ای یک فکری بکنیم حیلی خوب است یک کار گروهی تشکیل بدهیم کهفقط سئوالات را بریزند در یک قوطی چون شرکت فکر کنم اریکسون بود که مدیرش کار خوبی می‌کرد اینها تلفن درست می‌کردند و اینها مدیرشان در جلسه گفته بود که بیایید و فقط سئوالات را مطرح کنید، اصلا دنبال جواب نباشید، سئوالات را بریزید در قوطی و بعد بگردید سئوالات را الک بکنیم و سئوالات خوب را پیدا بکنیم و جواب آنها را بگردیم پیدا بکنیم. من فکر می‌کنم کیو اند ای فکر می کنم اگر اولویت بگذارید در حد امکان خیلی خوب است تبریک هم می گویم به خاطر این جلسه مفیدی که امروز داشتیم.


حسین عرب: من خواهشی دارم، نگاه کنید این خیلی مهم است که اعلام این جریان با یک کمپین قوی از قبل باشد. یعنی اول باید کمپین تهیه بشود و بعد با این کمپین برویم برای اعلام به وجود آمدن و هسته این نهضت. خبرنگارها هم علاقمندند که بروند صحبت بکنند زیر زبان افراد بکشند بیرون ببینند داستان چیست و بعنوان نفر اول اعلام بکنند به این جهت قبل از اینکه آن کمپین تعریف شود و به اجرا شود من خواهشم این است که هیچ کسی اعلام عمومی از این جریان نکند وگرنه به نوعی آن کارآمدی که باید در جامعه بدهد را از دست می‌دهد.


میترا بابک: حسین جان الان ما چند هفته است که روزهای دو شنبه ها تلویزیون پارس برنامه آقای میبدی داریم در مورد آن صحبت می‌کنیم.


شهران طبری: من هم چند روز پیش یک مصاحبه داشتم با خانم شیوا و در جزئیات حرفی نزدم ولی در کلیات شبکه را گفتم که ما در حال چنین کاری هستیم. اگر خواستید آن را برای شما می فرستم. البته برای ۲ چیز بود یک قسمت مربوط به شبکه نیست ولی یک قسمت مربوط به شبکه بود برای اینکه فکر کردم موقعیت خوبی است که در اصطلاح ما تیزر به آنها بدهیم، برنامه آینده به آنها بدهیم.


اسماعیل نوری علا: من فقط این را سریعا بگویم، ما اقدامات اجرایی که باید بکنیم برای سامان دادن به شبکه، این است که ما یک سایت درست بکنیم، یک ایمیل داشته باشیم، یک تلفن داشته باشیم و بعد اعلام بکنیم که حالا ما رسمیت پیدا کردیم و می توانید از این وسایل با ما تماس بگیرید. یعنی آنجا است که اعلام موجودیت ما، ولی می‌شود راجع به آن صحبت کرد. همانطور که داریم این کارها را انجام می‌دهیم. این امید را ناامید نکنیم بهرحال خیلی ها خبر شدند که یک شبکه ای دارد شکل می گیرد.


جلال جنتی: علاوه بر این فرمایشی که دکتر نوری علا گفتند در مورد وبسایت ما می دانیم امروزه دنیای مجازی نقش بسیار بسیار زیادی دارد بازی می‌کند. وبسایت به علاوه اینکه در اپ های معروف مثل تویتر، اینستاگرام، فیسبوک، تلگرام و اینجور جاها هم فعال باشیم و آن حوزه تبلیغاتی را بالا ببریم به عقیده بنده خیلی تاثیر دارند. همچنین بنابراین فرهنگ اپوزیسیون، ما همیشه باید به جای گارد دفاعی در مقابل حملات، یک راهکاری داشته باشیم یا این راهکار می‌تواند بی محلی نسبت حملات باشد یا یک پاسخگویی. بنده تصور می‌کنم پاسخگویی یعنی امتداد یک مسئله و فرسایشی شدن داستان و گرفتن انرژی ما، حملات خواهد آمد از بنده ایراد می‌گیرند، از خانم بابک، از خانم به طبری و بقیه دوستان حتما حتما هرکسی می آید می گوید گذشته ها را شخمی می‌زنند یک چیزی پیدا می‌کند و در می آورد. اینها مسائلی هستند که انرژی گیر هستند و قطعا روی روحیه تک تک افراد حتی آن خرد جمعی هم می تواند خدشه وارد بکند تصور بنده بر این است که از الان به فکر اینجور مسایل باشیم و هدف مشخص است ما کجا می خواهیم برویم، اماحوزه تبلیغات بنده روی آن خیلی اصرار دارم..


شهاب صنیعی: در خصوص مسئله تبلیغات جناب آقای جنتی کاملا درست می گویند ولی این مسئله را می‌شود از ۲ جنبه بررسی کرد ۲ جنبه دید این مسئله را. یکی اینکه ما یک پروداکت خیل خوبی داریم برویم دنبال مشتری یا اینکه برویم دنبال مشتری بعد پروداکت مان را عرضه بکنیم این ۲ اپروچ است دو طریقی است که بخواهیم برویم دنبال این کار. من فکر می کنم که ما باید همینطور که آقای نوری علا گفتند یک سری کارهای ما سر جایش باشد مثل همین یک وب سایت حالا آدم بخواهد تمام مدیاها را بخواهد اول درست بکند بعد وارد بشود آن هم خیلی وقت گیر باشد ولی آن بیسیک را داشته باشیم بعد آن موقع خودمان لانچ کنیم من فکر می‌کنم که این روش روش بهتری است.


هایده توکلی: اولا که من می خواهم سپاسگزاری می کنم برای تمام شما عزیزانی که رای اعتماد دادید و اینکه ابراز افتخار بکنم حقیقتا که در کنار بانو طبری عزیز که واقعا احساس می‌کنم که خیلی خیلی دلگرم شدم، وقتی که متوجه شدم بانو طبری همچین سمتی را می پذیرند بخاطر اینکه همه می دانیم که چقدر ایشان فعال هستند، چقدر توانایی دارند و همینطور اینکه بعنوان یک زن من همیشه خوشحال می شوم وقتی که با این علم که می‌دانم بانوان مدیریت های خیلی بهتری انجام می‌دهند معمولا. بهرحال خیلی ممنون. ضمن اینکه می‌خواستم این سئوال را بکنم که فرمودید که این جلسات عمومی ما یعنی همین جلسه که مثل امروز هست هر ۲ هفته یکبار باشد، می‌خواستم پرسش بکنم از بانو طبری که آیا جلسات هیئت منتخب هم ۲ هفته یک بار هست هفته یک بار هست؟ آیا لازم است که الان برنامه ریزی مان را بکنیم؟ سئوال دیگر هم این است که آیا لازم است که برای همان گروه انتخاب شده، یک واتساپ گروپ مجزا انجام بشود برای کارهای تشکیلاتی و اداری و کارهای دیگری که شاید خیلی آن جزئیات برای عزیزان دیگر چیز نباشد کسانی که در این گروه فعلی هستند چون بهرحال ما می‌خواهیم وارد جزئیات بشویم و کارهای تشکیلاتی آیا این را هم صلاح می‌دانید یا نه؟


شهران طبری: من فکر می‌کنم آن گروهی که انتخاب شدند بایستی که در این مدت در تماس دائم باشند با هم. برای اینکه خیلی کارها را باید با مشورت همدیگر و با کمک همدیگر به پیش ببریم. بنابراین گروه انتخاب شده من و شما و آقای نوری علا و خانم بابک باید یکجور 24 ساعته در خدمت همدیگر باشیم که این کارها جا بیفتد. همه تجربه داریم ولی جا انداختن یک کار جدید دشوار است و بعد هم آشنایی ها و شناختن روحیات همدیگر و غیره. این از این، و بعد هم اینکه این گروه واتساپ جداگانه داشته باشد خیلی فکر خوبی است حتما همان که گفتم خدمتتان برای شما یک فهرستی درست کردم از وظایف که با همدیگر مشورت می‌کنیم در همان گروه خصوصی اینجا سر همه را درد نمی آوریم. و آن فهرسا را به همه می‌دهم که وظایفشان چیست و بعد ما باید اول ۲ هفته یکبار یا شاید ۳ هفته یکبار شاید اولش ۲ هفته یکبار خوب باشد که بشنویم از این فهرست شرح وظایفی که داده شده چه کارهایی را توانست آن بکنند، چه کارهایی را انجمن‌هایی نمی‌توانند بکنند یا نمی خواهند بکنند. بهرحال راجع به این ما گروه کوچک تر با همدیگر صحبت می کنیم و یک برنامه ای را به اطلاع بقیه می رسانیم. در ضمن من هم فکر می‌کنم همه گروه هم در واتساپ که هستیم ایمیل های خودشان را بدهند که ما هر کسی که وارد می‌شود نماینده های گروه ما یک دیتابیسی از ایمیل ها داشته باشیم که اطلاعات را با ایمیل بدهیم و این گروهای جدید که می‌آیند ایمیل و تلفن همه باید بگیریم، خیلی مهم است برای کمپینینگ برای اینکه ما بعنوان شبکه باید کار کمپین بکنیم. شما بعنوان انجمن ها در شهرها یا گروه خودتان کمپین خودتان را می کنید ولی شبکه یک کمپین دیگری هم دارد که باید انجام بدهد و برای آن کمپین باید حتما ما یک دیتابیس خوب داشته باشیم و دائما کمباس کنیم، میترا جون خوب بلد هستند این کار به عهده ایشان می‌گذاریم این کار را بهرحال شبکه را همانطور که گفتم تبلیغات، تبلغات، تبلیغات خیلی مهم است. ما باید خیلی تبلیغ کنیم و یک نمای خوبی از خودمان بدهیم ولی حالا باید صبر کنیم چند هفته چند جلسه این کارها را پیش ببریم بعدا شروع به تبلیغات بکنیم. برای آنها من فکر می کنم ما راهکار تعیین می‌کنیم پیشنهاد می‌دهیم. در مورد یکی از دوستان هم صحبت از استراتژی کردند، من فکر می کنم حتما شبکه باید استراتژی داشته باشد. این استراتژی را می‌توانیم حتی مکتوب بکنیم در خدمت شما بگذاریم ولی تاکتیک ها مال گروهها هست. گروه‌ها هرکدام در شهر خودشان بهتر می‌دانند که کجا باید مانور بدهند کجا باید چه کار بکنند که آن اهداف کلی شبکه یعنی آن استراتژی را به بهترین نحوی تحویل بدهند.


حسین عرب: خدمت شما عرض بکنم که خانم طبری کار حزبی کرده می‌داند کمپین یعنی چه؟ چون هر حزبی برای هر فعالیتی که می خواهد بکند قبلش یک کمپینی تهیه می‌کند. یک مورد که باید انجام شود. دوم اینکه شما در نظر بگیرید تا حکومت جمهوری اسلامی مطلع می شود می‌گذارد به کاسه همه کارش این است. این حسن می آید اینها مهم نیست مثلا من خودم می‌دانستم تا آنها مطلع بشوند اولین کاری که می کنند دومین هم می خرند دومین تو را به اسم تو می خردند تو می مانی و حالا باید بروی بجای دات کام نمی دانم دات فلان بگیری برای همین من من فوری رفتم ایران مداری دات کام را گرفتم که آنها نروند این کار را بکنند. نگاه کنید ما با یک کسی طرف هستیم پول دارد، زور دارد، آدم دارد و سعی‌اش این است که هر جریانی که می‌خواهد بوجود بیاید داغانش کند از همان نطفه نگذارد این شکل بگیرد. به این جهت باید خیلی آگاهانه حرکت کرد و اینکه من تاکید میک‌نم روی این کمپاین برای این موضوع است. چون خوردگی مهم نیستند. دشمن ما مهم است.


گشتاسب باوند: من خواستم قدردانی کنم از همه عزیزان بویژه گروهی که مسئولیت بعهده گرفتند انتخاب شدند و شخص دکتر نوری علا که در این رابطه تلاش را بخرج دادند. پیشنهاد داشتم اینکه ما تا بسترهای لازم را نکردیم این را رونمایی نکنیم، اگر هم می خواهیم رونمایی بکنیم در یک روزی که به یک مناسبتی این کار را بکنیم و که بتوانیم همانطوری که یکی از دوستان به درستی فرمودند، جلوی یکسری حاشیه هایی که بعدها قطعا ایجاد خواهد شد بگیریم. و از طرفی چون این گروه در واقع دارد یک پیام می‌دهد یعنی در واقع می خواهد به مردم ایران بگوید این همبستگی که آرزوی شما بود، امیدی که در داخل همه چیز خفه است این امید تحقق پیدا کرد و به خارجی هم بگوئید که شاهزاده رضا پهلوی به عنوان آلترناتیو مطرح است و ما منبعد دارای یک سخنگو هستیم که حرف ها از کانال سخنگو می آید. یعنی حرف های پراکنده نباید باشد از کانال سخنگو اعلام بشود و اینکه اشاره کردم ابزارهای لازم همانطور که فرمودید سایت نیاز داریم این کارها همه اگر آماده شد بعد بیائیم چه کار کنیم ما پیشرو باشیم یعنی در واقع مدافع نباشیم بتوانیم حمله کنیم. یک حمله که نشان بدهد که انعکاسی پیدا کند مثل سایر جریان ها نباشد. دوستانی آمدند با توجه تأکید کردیم این کار را نکنید زود است، آمدند رهبری شاهزاده را اعلام کردند با عکس العمل خوبی مواجه نبود. به همین دلیل من نظرم این است که این کار با توجه به مخالفینی که ما می‌شناسیم در اشکال مختلف این کار را به صورت روش بسیار بسیار اصولی پیش برویم.


سالار غدیری: ما در گروهمان قبل از میتینگی که داشیتم قبلش با همدیگر صحبت کردیم چند پیشنهاد بود چند انتقاد بود که یک هم سئوال بود که از خانم میترا بابک هم آن روز کردند. عرضم به حضور شما این شبکه را بچه های ژاپن یک ذره عجول هستند، نمی‌دونم برای چی، شبکه ایران مداری را می‌گویند سریعا، یعنی زمان و تایمینگ خیلی مهم است ولی سریعتر این مرکزیت را اعلام کنیم. که بتوانیم فراخوان ها را داشته باشیم. بزرگترین فراخوان مهسای عزیز که نداریم فکر کنم در روز مهسا اعلام کردن آن خیلی کار سختی اگر باشد ولی کار بدی نیست. یک سئوالی که بود در مورد پرچم بود که چرا در بنیادنامه پرچم ذکر نشده؟ این را اگر جواب بدهید ممنون می‌شوم.


اسماعیل نوری علا: ما یادمان رفت پرچم را اینقدر بدیهی گرفتیم و چون آن کار پاریس هم انجام شده بود فکر کردیم که این بدیهی است ولی می‌توانیم با یک مصوبه در شورای مرکزی خواهیم داشت این را اضافه کنیم به کارمان اعلام بکنیم که ما پرچم را هم می‌پذیریم. مسئله مهمی نیست به نظر من یعنی بدهی است.


میترا بابک: من هم دقیقا همین جواب را دادم گفتم آن ۳ گروه روز ملی شعر شیر خورشید بوده و همچنین زاد روز مجیدرضا، سالروزش دقیقا پرچم شیر خورشید بود. ولی منشن کردن آن خیلی مهم است. به اضافه اینکه در مورد آقای عرب حسین جان صحبت می‌کردند سریع بگویم، مادامی که ما می‌گوییم تمامیت ارضی و خودش پرچم شیرو خورشید، نمی آیند آنهایی که نمی خواهند بیایند نمی آیند. حالا اگر که ما شاهزاده را در نگذاریم در کنارش آنهایی که می خواهند بیایند نگران هستند که آیا شاهزاده هست یا نیست، از هر ۲ طرف ما در مضیقه هستیم، چرا صادقانه صحبت نکنیم؟ هر کسی که شاهزاده را نمی پسندد نمی‌خواهد و همیشه هم نمی‌خواهد، تمامیت ارضی ایران را هم نمی خواهد پرچم را هم نمی‌خواهد. اکثرا اینجوری هستند بعضی ها نه، تمامیت ارضی را می‌خواهند ولی پرچم و شاهزاده را نمی‌خواهند. و هیچ بدیلی هم جای آن ندارند. این است که من فکر می‌کنم البته من شخصا اینجوری صحبت کردم نه فواد جان پاشایی، نه بشیرتاش، نه دکتر نوری علا. از من سئوال شد رهبر، گفتم اینکه رهبر نمی‌خواهیم رهبر نمی‌خوایم معنی ندارد ما هیچ کسی را هم شاهزاده شخص اول این حرکت نمی‌بینیم. من همیشه گفتم و همیشه هم خواهم گفت این نظر شخصی من است.


شهران طبری: چرا پرچم را نگذاشتیم؟ سالار جان یک دلیلش این است که ما سعی کردیم آن برنامه حداقلی را که شاهزاده گفتند پررنگ کنیم و دیگر اضافه چیزی به آن نکنیم. اگر بخواهیم اضافه بکنیم هوز خیلی چیزهای دیگر هست که می توانیم اضافه کرد. چون اشاره کردید به گفته ایشان، سعی کردیم در همان چارچوب مسئله را نگه داریم. ولی همانطور که میترا جان گفتتند پرچم بدیهی است که ما پرچم شیر خورشید راقبول داریم چون شاهزاده را قبول داریم چون تمامیت ایران را قبول داریم. یعنی در این مستتر است این مسئله.


شهاب صنیعی: من خواستم با تأیید حرف آقای سالار بگویم که حرف جناب نوری الان درست است. من فکر نمی کنم ما درست باشد که مسائل را بدیهی بگیریم چون چیزی که برای من کاملا بدیهی است الزاما برای دیگران بدیهی نیست. اینکه فکر می‌کنم با این راهکار آقای نوری علا شاید بشود این مسئله حل بشود و این قضیه خشت اول چون نهاد معمار کج اتفاق نیفتاد بین ما من فکر می کنم نکته کاملا درستی است. در خصوص این نکته که خانم شهران اشاره کردند که برای ایمیل ها و اینکه ایمیل ها را داشته باشیم این هم فکر می کنم خیلی مهم است ولی شاید بد نباشد یک نفر یا یک گروه کوچکی این مسئولیت را به عهده بگیرد که این ایمیل ها به آن سمت داده شود یا آن اطلاعات به آن سمت داده بشود. من پیشنهاد می‌کنم اگر آقای دارابی اگر امکانش را داشته باشد این مسئولیت را به عهده بگیرد که ایشان اینها را بگیرد و ایشان پش پخش بکند.


اسماعیل نوری علا: من پیشنهاد می‌کنم طبق آیین نامه ای که هفته پیش تصویب کردیم با اتمام کار انتخابات، دیگر ما هیئت مؤسس منحل می‌شود. ما دیگر هیئت مؤسس نخواهیم داشت. اما قبل از اینکه این کار را بکنیم من پیشنهاد می‌کنم یک رای گیری هم انجام بدهیم که در صورتجلسه ما ذکر بشود که موافقت شد با اینکه پرچم مورد تأیید ما پرچم شیر خورشید است این را در اسناد خودمان به عنوان یکی از میراث های هیئت مؤسس داشته باشیم. بعد هر کسی سئوال کرد می گوییم که ما آنجا داریم این مطلب را در اساسنامه نیامده ولی با یک مصوبه مشخص این کار انجام شد. در عین حال من که الان مسئول امور اداری و مالی شدم من انتخاب خودم را در آن پیشنهادی که کردم، کردم. یعنی من آقای شمس دارابی را به عنوان همکار خودم معرفی کرده بودم به پیشنهادات خودم و سالها است که ما با هم داریم کار می‌کنیم و همین آقای دارابی الان مطالبی که خانم طبری گفتند آماده کردند یعنی همه کسانی که در این جلسه هستند یا غایبند هم ایمیل را داریم هم تلفن شان را داریم هم اسمشان را داریم. و از این به بعد هم هر کسی به ما افزوده شود، بلافاصله آن اطلاعات در آنجا خواهد آمد. هم اسم اشخاص هست، شهرشان، کشورشان، ایمیل شان، تلفن شان همه را جمع آوری کردیم داریم آقای دارابی این محبت را انجام دادند و از این به بعد هم منتخب من برای همکاری با من در قسمت امور اداری و مالی آقای دارابی خواهند بود.


میترا بابک: من هم می‌خواهم تشکر کنم از شما آقای دارابی شمس عزیزم بخاطر اینکه آقای برنامه آقای میبدی که دوبار حداقل تبلیغات می آید شما خیلی سریع ادیت می‌کنید کار من و ادمین من را آسان کردی با آن برنامه و سریع پست می‌کنید سریع به تلویزیون میهن می دهی میهن سریع می‌گذارد و همچنین در یوتیوب خودمان می‌گذاریم و کاری هم که قبلا در مهستان با شما بودم در گروه های دیگر دیدم، من شخصا خیلی لذت می برم از طرزر کار شما سریع بودن شما این خیلی مهم است. این یکی از بزرگترین کوالیتی های شماست. در مورد آن پرچم شیر خورشید من فکر می‌کنم خیلی خیلی مهم است پرچم شیر خورشید باشد. هرکس که همانطور که دکتر نوری علا گفتند مخالف است 3 بزند.


امیر بیگلر: مخالفت من یک علامت سئوال گذاشتم، بخاطر اینکه در تجربه که با گروه های مختلف، تفکرات مختلف داشتم، تحت آن تعریفی که بانو طبری و جناب نوری علا کردند موافق هستم. ولی بیشتر از آن فکر کنم چون گذشته از آن من خودم پرچم شیر خورشید را شاید با برهان‌های خیلی بیشتری که کسانی که ادعا کردند تاریخچه را گفتند و اصل جریان را هیچکدام هم به آن اشاره نکردند، تحقیق کردم یک چیزهای مختصری هم نوشتم. ارزش پرچم شیر و خورشید جای خودش را دارد. برای همه باید روشن باشد. ولی من فکر کنم در کارهای سیاسی چون ما یک کاری داریم می‌کنیم که به قول خودمون ایران مدار است، در همان تعریف ایران مداری و پرچم شیر و خورشید بیشتر از اینکه ما را به هم نزدیک کرد ما ایرانی ها را هم عقیده را نمی گویم ما ایرانی ها را با هر عقیده، بیشتر نزدیک کرده بیشتر شاید باعث یک ترمزهایی شده که به همدیگر نپیوندیم. فکر کنم تحت آن تبصره که جناب نوری علا گفتند و آن تعبیری که بانو طبری گفتند تا آنجا موافق هستم بیشتر از آن موافق نیستم.


شهران طبری: ما می توانیم در وبسایت یا شبکه اینستاگرام درست کردیم یا حتی اگر سربرگ درست کردیم یک نشانی از پرچم شیر و خورشید بگذاریم. من فکر می کنم آن کار خیلی می‌تواند موثر باشد.


میترا بابک: از هزاران اساسنامه به نظر من تاکیدش می تواند بیشتر باشد.


شهاب صنیعی: من فکر می کنم این مسئله را به رای گیری گذاشتند و آقای بیگلر مخالفت خودشان را ابراز کردند. آیا رای گیری بود؟ و فقط آقای بیگلر فقط مخالفت را ابراز کردند پس تصویب شد این مسئله که آقای نوری علا این کار را انجام بدهم.


اسماعیل نوری علا: بله در صورتجلسه می‌نویسیم یک سند داخلی است. ولی پیشنهادی که خانم طبری کردند عالی است در سایتمان پرچم را هم می‌گذاریم. دیگر کسی نمی تواند حرف بزند هم سندش را خواهیم داشت هم نمود آن را.


میترا بابک: اگر نگذاریم اگر حرف از پرچم نیاوریم بسیار عصبانی می شوند و نمی آیند شک می‌کنند به ما خیلی زیاد خیلی خطرناک است آنهایی که مخالف هستند همیشه مخالف هستند بگذارید تکلیف ما با آنها هم روشن بشود.


هایده توکلی: ضمن سپاس، من هم نظر خانم طبری موافق هستم در رابطه با دیسپلی کردن پرچم ما، هم به آن سندی که جناب نوری علا به رای گیری گذاشته شد. مهم اینجاست که ما همه باید درک بکنیم از دید من البته که ما اصلا دلیل بر اینکه این کار را می‌خواهیم به پیش ببریم چیست؟ نزدیک کردن همه با هم، یا نزدیک کردن گروه هایی که ملی گرا ایران گرا هستند؟ اگر قرار باشد که همه با هم باشد، ما این را می دانیم که تا به حال که امکان پذیر نبوده و نخواهد شد. بنابراین کار ما مشخصا فراهم کردن یک نیروی متعدل از چپ و راست است، متعادل از چپ و راست که بشود این هم مسیر شد و نکات مشترک ما هم همان ایران است، ایران مداری است که در آن ایران مداری پرچم شیر و خورشید ما هم قرار دارد.


اسماعیل نوری علا: من خواستم بگویم تکلیف روز معین نشد ما ۲ هفته دیگر اگر می خواهیم منتقل کنیم شنبه را به سه شنبه می‌شود 10 سپتامبر آیا موافق هستید با این قضیه؟


امیر بیگلر: من یک پیشنهادی داشتم البته شنبه روزش مهم نیست، من پشنهاد می کنم چون برای خودم شب بیشتر بیدار بودن مشکل ندارم، گفتم زمانش را ببریم عقب تر، اول البته دوستانی که در اروپا هستند مشکل می شود و آنهایی که در امریکا و ژاپن هستند فکر کنم خوب باشد یعنی می افتد برای صبح ژاپن و تقریبا وسط روز امریکا، اخر شب ما می‌شود زمانش را ببریم عقبتر 10 یا 11 شب به وقت اروپا.


اسماعیل نوری علا: یعنی ما ۴ صبح بیاییم در جلسه.


امیر بیگلر: نه شما 10 آلمان چه ساعتی می‌شود؟


اسماعیل نوری علا: 10 شب می‌شود ۲ بعد از ظهر ما. اونوقت ژاپن تکلیفش چه می شود؟


شهران طبری: برای من هم مناسب نیست.


شهرام عباسپور: خواستم یک انتقادی بکنم خانم بابک با اینکه امروز ۳ نفر مدیر بودید اصلا مدیریت خوب نبود. بعضی از دوستان متاسفانه این 9f را که می‌زنند هی می آیند اول صف، حق دیگران ضایع می‌شود.


میترا بابک: من هی باید بالا پایین کنم چون واقعا حواسم، من پوزش می‌خواهم.


جلال جنتی: بنده هیچ اعتراضی ندارم صحبت دوستان صحبت من می‌تواند باشد هیچ فرقی ندارد. یکبار دیگر می خواهم به این موضوع اشاره بکنم در فرمایش شما بزرگواران همیشه یک نگرانی است که دیگران چه می‌گویند یا دیگران چه نمی‌گویند البته در مورد پرچم که بنده با همگی موافق هستم پرچم باید باشد نه بخاطر اینکه بهانه دست کسی بدهیم یا نمی‌دهیم. اما آیا موافق این هستید که ما اولین گروهی باشیم که نخواهیم تحت تاثیر گفته ها قرار بگیریم؟ ببینید دوستان اپوزیسیون تجربه ۴۵ ساله را طی کرده و ما دیدیم که هر گروهی حتی آمده کامل نقش بازی بکند، این به خاطر ماهیت جمهوری اسلامی است. بخاطر آن کسانی که در ما نفوذ کردند و یا اینکه پرچم شیر و خورشید پادشاهی خواه اعلام کردند یک انگی را وارد کردند و یک ننگی را به دروغ به آن گروه و افراد زدند، به زعم بنده این است که ما اولین گروهی باشیم که یک فرمولی برای این مسئله ایجاد بکنیم. الان ما داریم می‌بینیم کسانی‌که دارند، -بنده کارم سرچ است کارم تحقیق است- دزدی می‌کنند کسانی‌که دارند با مخالفین آزادی ایران نشست و برخاست می‌کنند، نقدها را ایگنور کردند و دارند لابی خودشان را انجام می‌دهند دارند معادلاتشان را به پیش می راند و اینکه بخواهیم حساس باشیم که فلانی چی گفت یا فلانی ها چی گتند یا فلانی بخاطر چی به ما نپیوستند؟ تصور می‌کنم یک مانعی است که تا ابد سر مسیر ما قرار می گیرد. بنده فعلا می گویم ایگنور کردن این جور مسائیل، چون ما این مسیر را پیش ببریم. باور بفرمایید اینقدر بهانه بر ما وارد می‌کنند، آنقدر انگشت های بیخود به ما اشاره خواهند کرد که اگر بخواهم تمام آنها را خانم بابک عزیزم انجام بدهیم به هیچ کاری نمی رسیم. شما سروران باید یک فرمولی پیدا بکنید برای اینکه طرف رفته دادگاه دروغ گفته، گفته من سال 2020 تا 2023 در زندان بودم و آمده درخواست ۲0۰ میلیون دلار غرامت کرده، بنده از جایی درآوردم که سال 2021 و 2022 ایشان سه جا کنفرانس بوده به او گفتیم آقا این کنفرانس های تو بوده تو چرا زندان نبودی، ما را بلاک کرد یعنی ایگنور کرده و همچنان رفته به دادگاه و دارد غرامت می گیرد. دارد ۲۰۰ میلیون دلار غرامت می گیرد کسی که الان سه بیزینش در ایران است. این را خواستم بکویم که نباید این نگرانی همیشه باید وجود داشته باشد که فلانی چه بگوید.


میترا بابک: بعدا در مورد آن صحبت می‌کنم ند. بله درست است کسی که کار خودش را باور داشته باشد خودش را باور داشته باشد سعی نمی کند خیلی کل کل بکند با این افراد.


شهران طبری: من یک کلمه صحبت در ارتابط با صحبت های آقای جنتی بگویم، آقای جنتی ما نه تنها وقت ما را تلف می‌کنند، اتفاقا برای خودشان پابلیسیتی می‌خرند. شما وقتی که اصلا کارشان این است که بیایند به شما یک چیزی بگویند برای اینکه مطرح بشوند برای همین جواب ابلهان خاموشی است، .این باید روش ما باشد.


گشتاسب باوند: من خواستم بگویم ۲ نکته یکی اینکه چون این کار در واقع یک نوع اقدام مشترک است، رژیم روی آن حساس است. بنابراین نکات امنیتی دوستانی که مسئولیت را پذیرفتندخیلی به این نکته توجه کنند. رژیم به اینجور مسائل خیلی خیلی حساس است. چون نوعی تشکیلات دارد صورت می گیرد کار تشکیلاتی. نکته دوم پیشنهاد می‌کنم آیا لوگویی برای سایت درنظر می گیریم. می‌خواستم پیشنهاد کنم یادآوری کننم دوباره،این را درنظر داشته باشیم اگر لوگوی هست ضمن اینکه پرچم و نقشه ایران، یک نوع جایی است که دست همدیگر را گرفتن این مضموم شاید بهتر باشد.


شهران طبری: ما باید حتما یک لوگو داشته باشیم باید بهرحال یک سرخط داشته باشیم. وقتی یک چیزی می‌نویسیم جایی می‌دهیم باید یک لوگو داشته باشیم حتما باید درباره اینها کار بکنیم. تازه ما شروع کار است.


میترا بابک: صحبتم گفتند پرچم شیر و خورشید هم می‌گذاریم به لوگو به اضافه اینکه خود لوگو را هم قبل اگر در کنار همدیگر نظرات دیگران هم بشنویم فکر می کنم یک لوگو خیلی مهم است. یک لوگوی خوب که به این اسم بخورد و به این هدف بخورد حتما امیدوارم که شکل بگیرد.


شهاب صنیعی: من در امتداد صحبت آقای جنتی خواستم یک نکته را اشاره کنم، حرف ایشان کاملا درست است. ما بعنوان ایرانی ها بعنوان کسی که حرف خودمان را می خواهیم بزنیم باید پرچم خودمان را بکوبیم زمین و نشان بدهیم کجا ایستادیم اینکه بخواهیم هر کسی را راضی بکنیم ثابت شده ۴۴ سال ثابت شده که به هیچ وجه میسر نیست و فقط آب در هاون کوبیدن است. نکته دیگری که خواستم فکر می کنم لازم است به آن توجه بکنیم، همین مسئله امنیت است. امنیت سایبری، امنیت گروه، من دوستان می‌خواهم به قول معروف کفر در کعبه بکنم و بگویم که خیال شما راحت باشد با میزان قدرتی که جمهوری اسلامی از لحاظ پول دارد و از لحاظ افراد دارد، من اگر بخواهم خیلی در قید این باشم که حالا امنیت را چکار کنیم؟ چجوری بخواهیم جلوی برادران گمنام سپاه پاسداران را بگیریم؟ من فکر می کنم این هم دنبال باد دویدن است. از این لحاظ من فکر نمی‌کنم برای جمهوری اسلامی هیچ کاری داشته باشد، نفوذ بکند در گروه های ما را بخواهد صدای ما را زد بکند، بخواهد بداند من کی هستم، من شخصا تلفن من مخفی نیست، آدرس من مشخص است کسی بزند پیدا بکند. به قول معروف می گویند مثلی است می‌گویند ما گر سر بریده می ترسیدیم این داستانش این است بخواهیم در بند این چیزها باشیم من فکر می کنم وقتی خودمان را تا حدودی تلف کردیم.


اسماعیل نوری علا: اگر اجازه بدهید در رابطه با مسئله پرچم مطرح شد، یک نکته را یادآور بشو. خدمت دوستان ببینید وقتی که شاهزاده در قاهره قسم به پادشاهی خورد، کسانی که مشاورش بودند بلافاصله به او گفتند شما چون شاه ایران هستی طرف هیچ کس را نگیر چون شاه مجاهدین و شاه فدایی ها و شاه توده ای ها و شاه تجزیه طلبها هم هستی، هر کدام را حرف بزنید این منجر به این شد که ایشان سالها می‌گفتند: امروز فقط اتحاد. امر ناممکن متحد کردن میش و گرگ همه با همدیگر در یک قایق بنشینند. اما در چند سال اخیر ایشان با پیشنهادی کرده که من معتقدم که روی ۳ محور فقط تمرکز کنیم، اگر که به طبیعت این محورها نگاه بکنیم، می بینیم اینها هم سلبی هستند هم ایجابی هستند. یعنی وقتی که ایشان می گوید تمامیت ارضی ایران، یعنی ما با تجزیه طلب ها کاری نداریم با آنها در یک جوال نمی رویم اگر که می‌گویند سکولاریزم و سکولاردمکراتیسم یعنی که ما با اسلامی ها و اصلاح طلب ها کار نمی کنیم اگر که می‌گویند اعلامیه جهانی حقوق بشر یعنی که ما با کمونیست ها که می گویند این یک اعلامیه بورژوایی است و ما قبول نداریم همکاری نمی کنیم. می‌بینید که ما وارد این مرحله شده ایم که آدمی که به عنوان محور خودمان انتخاب می‌کنیم به ما می‌گوید که فکر این نباشید که همه را دور هم جمع بکنید، فکر این باشید کسانی که با این ۳ محور ارتباط دارند را جمع بکنید. این مسئله باعث می‌شود که ما خیلی از احتیاط ها را کنار بگذاریم. ما نمی‌خواهیم که مجاهدین با ما باشند. ما نمی‌خواهیم تجزیه طلب ها با ما باشند، حالا آنها مخالف پرچم هستند، باشند به ما ربطی ندارد. این است که من فکر می‌کنم روی هدایت شخصی که محوریت آن را قبول داریم، به نظر من ما در نگرانی نباید داشته باشیم که همه را به خودمان جذب کنیم.


میترا بابک: اگر کسی صحبتی ندارد برای ۲ هفته دیگر ساعت و روز را مشخص کنیم. 10 سپتامبر من در راه هستم آن موقع چون دارم می روم تانزانیا پیش حیوانات که آخ که حیوانم آرزوست، ساعت آن ۲ ساعت جلوتر آفریقا تا لندن، اگر توانستم چه فرودگاه باشم هر جا باشم حتما در کنار شما هستم. اگر نتوانستم فقط پوزش می‌خواهم چون ممکن است در هواپیما باشم ممکن است نتوانم.


اسماعیل نوری علا: بهرحال سه شنبه را دوستان قبول دارند؟


میترا بابک: سه شنبه را نت قبول دارم و برای دهم سپتامبر پوزش می‌خواهم. کسی دیگری است که سه شنبه این ساعت مثل امروز برایش سخت باشد، ۲ هفته دیگر دهم سپتامبر سه شنبه همین ساعت اگر هست لطفا شماره ۳ را بزند. خوشبختانه برای همه مناسب است. در مورد معرفی خواهش می‌کنم از شما هر کسی که فکر می‌کنید الک شده خودشیفتگی ندارد، دغدغه مند است، اذیت نمی کند، نمی آید بگوید سنگ اندازی بکند به نظر شخصی خودتان و تجارب شخصی خودتان، لطف کنید با اجازه خودشان شماره تلفنشان را برای من بفرستید. کوتاه هم از خود شخص که دارید معرفی می‌کنید که من اگر اجازه داشته باشم با هیات مرکزی صحبت می‌کنم و اگر موافقت شد با این شخص تماس می‌گیرم که خیال ما راحت باشد که الک شده باشد.. نظر شما چیست؟ هرکس مخالف است ۳ بزند. پس لطفا این را بگذارید جزء ضرورت چون من احتیاج دارم این حرکات مجازی را شروع بکنم احتیاج دارم شخصیت ها را هر چه زودتر به من معرفی کنید و من تماس بگیرم.


ویدا طهرانی: چون آخر برنامه بود خواستم از دوستانی که در اروپا هستند دعوت بکنم که 15 سپتامبر در دوسلدورف سمینار زنان ایرانی وقت تغیر است خانم طبری سخنران هستند و خانم میترا باک هم تشریف دارند و دوستانی که خواستند همه می توانند بعنوان مهمان تشریف بیاورند فقط کافی است که اسم و مشخصات را به من بدهید تا در لیست مهمانان قرار بگیرید. امیدوارم همه شما را از نزدیک ببینم و روی ماه خانم ها را ببوسم و دست آقایان را فشار بدهم.


میترا بابک: روی آقایان را هم ببوسید و ضمنا اگر در آلمان هستید با قطار حضور داشته باشید. و پارسال حضور داشتم در کوتنبرک سوئد برنامه را اجرا کردند خیلی خیلی اورگانیز می کنند.


اسماعیل نوری علا: اگر که اجازه بدهید در پایان جلسه اعلام بکنیم که هیئت مؤسس که افتخار ایجاد این شبکه را داشت در طی ۵ جلسه اسناد را نوشت انتخابات را کرد، راه را گشود برای آینده و از این لحظه به بعد دیگر هیئت مؤسس خودش را منحل می‌کند و کسانی که به عنوان نمایندگان انجمن ها هستند از این به بعد مجمع عمومی را هر ساله تشکیل خواهند داد. امیدوارم به سال دوم هم نکشد برای اینکه این حکومت برباد برود از این لحظه به بعد دیگر ما حق قانونی بر این شبکه نخواهیم داشت مگر اینکه انتخاب شده باشیم.


سالار غدیری: خانم دکتر عزیز من به آقای اصغر سپهری برادر فاطمه سپهری در تماس هستم، اگر می‌خواهید می توانم با ایشان تماس بگیرم شماره شان را تقدیم کنم.


میترا بابک: حتما این کار را بکن و بعد من با هیئت مدیران صحبت می‌کنم.


حسین خلیفه: جناب آقای نوری علا اگر قرار است هیئت مؤسس منحل بشود از این ساعت به بعد و ۲ هفته یکبار می‌خواهیم جلسه داشته باشیم تحت چه عنوانی می خواهیم جلسه داشته باشیم؟


اسماعیل نوری علا: اگر که به آیین نامه ای که تصویب کردیم مراجعه بکنید ما می توانیم همیشه، هر موقع که خواستیم دور هم جمع شویم اما حکم مجمع عمومی که بتواند تصمیمی بگیرد را نخواهیم داشت مگر اینکه مجمع عمومی براساس یک دعوتنامه انجام شود. بنابراین ما سه شنبه ها یک هفته در میان دور هم جمع می‌شیوم برای اینکه این هم نفسی و همکاری را با هم داشته باشیم. اما دیگر حرکت موسسی که بتواند سرنوشت این شبکه را تعیین بکند نخواهد بود. مجمع عمومی باید آن را انتخاب بکند و انجامش بدهد.


حسین خلیفه: البته هیئت مؤسس دیگر تحت عنوان هیات موسس نمی‌تواند باشد ولی می‌تواند تحت عنوان اعضای ثابت باقی بماند. یک پشتوانه می شود برای شبکه برای آینده.


شهران طبری: اگر اجازه بدهید من می‌خواهم بگویم تمام نماینده های انجمن ها که از این به بعد هم پیدا می‌شوند یا جوین می‌شوند، عضو می شوند آنها می توانند شرکت داشته باشند، یعنی فقط اعضای اولیه هیئت مؤسس نیست. تمام نمایندگان انجمنها می‌توانند شرکت داشته باشند که بیشتر آشنا بشوند، در اول کار همینطور که پیش می رویم بعد می بینیم که تناوب این جلسات را بیشتر می کنیم، ماهی یکبار یا ۲ ماه یکبار تا ببینیم که چطور می‌شود همینطور که پیش می رویم این مسائل را کم کم. رتیب جدیدی به آن می‌دهیم.


میترا بابک: شهران جان هامورک را کی شما شروع می کنید؟


شهران طبری: هامورک را بلافاصله شروع می کنیم اجازه بدهید در هفته آینده می فرستیم برای همه که در هفته آینده اگر شد گزارش بدهند، اگر نشد سئوال هایی بشود و بعد هفته باد. من یک مطلبی همانطور که گفتم اول نوشتم و می‌خواهم بگویم که زیاد وقت مان را به سئوال جواب نگذاریم، اجازه بدهیم بیشتر کارها پیش برود. بحث و گفتگو را کمتر بکنیم. فقط اگر سئوال های اساسی بود آن را می‌فرستم بعدا دوستان می بینند حتما.


شهرام آرین: فرایند پیشرفت کار به خوبی دارد می‌رود جلو من هم بسیار خوشنود هستند و سپاسگزار از همه کوشش واقعا نکته سنج و دل نهاده دوستان اگر جایی چیزی به عقل محدودم برسد می گویم تا اینجا فقط سپاس می‌گویم.


امیر بیگلر: سپاسگزارم از شما. من برای جناب نوری علا و جناب دارابی گفتم مدیریت زمانی را به عهده دارند برای ایشان تنوشتم ولی خوشحالم که شما به خاطرتان ماند. از دوستان وقتی می خواهیم خارج از جریان است به خاطر اتفاقی که هفته پیش در نشست پیش افتاد اشتباهی از من رخ داد که این اشتباه را می خواهم توجیه کنم. البته نخواهم بگویم اشتباه نبود. بلکه بگویم دلیل اشتباه چه بوده. قبل از اینکه توضیح را بدهم از جناب صنیعی و بخصوص بخصوص بخصوص جناب نوری علا پوزش فراوان دارم بخاطر اتفاقی که افتاد من یک واژه ای را انتخاب کردم برای رساندن منظورم که این واژه به دلایلی که می‌خواهم توضیح بدهم اشتباه متوجه شد و نتیجه اشتباه داشت. من صحبتی که جناب نوری علا کردند گفتم صحبت ایشان برای من سخیف بود نه اینکه ایشان سخیف صحبت کردند، بلکه برای من سخیف بود. این استفاده از این واژه از طرف من اشتباه بود، دلیل هم دارد بخاطر اینکه باورتان نمی‌شود در یکهفته گذشته من با میترا جان تلفنی صحبت کردم با دو دوست عربم صحبت کردم با دوستان دیگری که فارسی زبان بودند، خانم فریبا امان زاده با ایشان صحبت کردم که بپرسم ببینم اشتباه من ریشه اش کجاست، و آن اشتباه برداشت از واژه ای است که به زبان من تعلق ندارد و در زبان من وارد شده. واژه سخیف را اگر شما از واژه نامه دهخدا توجه کنید، مُعین توجه بکنید، اساس انتخاب و نوشتن این واژه براساس این است که متون های فارسی را برمی دارند و واژه های را از این متون ها برمی دارند، معنایی که در آن متون در آن گزاره ها هستن برابرش یا مترادف را می‌نویسند. سخیف هم یکی از اینها است که اولا اگر بعنوان صفت به شخصی بشود توهین است، این را من قصدم نبود. اصلا به ذهن من هم نمی‌رسد که بخواهم به جناب نوری علا یک همچنین توهینی بکنم. جناب صنیعی کوشش کردند این را بخواهند یک جورایی تعریف بکنند که من فکر می‌کنم از مهر و محبتشان بود، ولی این عمل معمولا در این شرایط اتفاق نیافتد بهتر است. در هرحال سخیف خیلی معنا شده، یکی از معناها همان استفاده ای بود که من کردم غیر قابل درک باشد، قابل هضم نباشد، اصولا سخیف به معنای سبک است، یعنی اگر ما زبان خودمان را می‌توانستیم درست استفاده بکنیم، این برداشت های اشتباه، این استفاده های اشتباه از آن در نمی آمد. چون شما سبک معنب دارد شما در هر گزاره ای که استفاده بکنید معنای خودش را می‌رساند. مجددا از جناب صنیعی پوزش می‌خواهم از حضور تمام دوستان که این صحنه را تجربه کردند پوزش می‌خواهم بخصوص از جناب نوری علا که خودشان می دانند گذشته از همکاری که داریم، من به شخصیت ایشان خیلی علاقه دارم و احترام خاصی هم برایشان قائلم.


میترا بابک: ممنون که توضیح داید برای من خیلی جالب بود که درود دکتر نوری علا همان جوابی که دادند بسیار بسیار مهم بود که برگشت خندید و گفت من که حرف های سخیف زیاد می‌زنم و در جواب یک همچنین موقعیتی در چنین شرایطی در چنین جمعی، خردورزی یک فرد را نشان می‌دهد به جای اینکه به او بربخورد و عصبانی بشود بگوید خودت سخیفی، چقدر زیبا به همه ما آموزش داد اینجور مواقع تنش درست نکنیم من و تو با همدیگر دوست هستیم من و تو همدیگر را می‌شناسم. اگر این را به من گفتی نمی‌خوام بررخورد و اگرر هم بربخورد نمی‌خواهم در این جمع به من بربخورد و باید این مسئله را آرام آرام رد کنم. این از درایت و خردورزی شخص و همچنین از تجارب شخصیت می آید و این خیلی خیلی برای من از نظر روانکاوی مهم است. به اضافه اینکه همانطور که توضیح دادم به شما دیگران هم بدانند، تقریبا ۳ کشور عربی صحبت می‌کنند که خیلی ها همدیگر را متوجه نمی‌شوند عربی لبنانی و عربی مصری زیباترین لهجه است و عراقی و خلیجی ها کلمه سخیف را خیلی بد می دانند. یعنی خیلی بی ادبی هستی به نوعی فحش است برای عراقی و برای خلیجی کلمه سخیف یکی از بدترین فحش ها و تحقیر است. در صورتی که ما اینجوری نگاه نمی کنیم کلمه سخیف را ولی برای آنها کلمه تند بود که وقتی که امیر جان گفت، گفتم یا ابوالفضل کی گفت! ولی همانطور که خودش توضیح داد ایرانی ها نمی‌دانند این معنی این کلمه برای کشورهای مختلف چه معنی دارد. مثلا مصری راحت تر می‌گذرد حتی برای لبنانی هم ثقیل و سنگین است. این را خواستم توضیح بدهم که چقدر هستند کشورهایی که همزبان هستند چقدر متفاوت با کلمات بازی می‌کنند و از کلمات استفاده می‌کنند. بهرحال خیلی خیلی خوشحال هستم من فکر می کنم یکی از بهترین میتینگ های ما بود که چقدر توانستیم به نتیجه برسیم یکی از بچه ها اعتراض کردند چقدر طول دادید، باور کنید به نسبت تمام این سالها در عرض ۵ هفته خیلی خیلی عالی بود که اینقدر زود به این نتیجه رسیدیم.


شهرام آرین: مطلب مهمی نبود فقط خواستم از فرصت استفاده کنم اکنون که آقای بیگلر خودش این سخن را گفت یادآوری کنم که این بازگشت به کاربرد درست باشد واژه های فارسی یکی از بایسته های مهتران اندیشگی در آینده نزدیک و آینده دورتر خواهد بود. که می‌بیند وقتی عربی را به کار می برید چون از دستگاه دستوری واژه شناختی خود فارسی نمی‌آید، پیوسته دشواری های ژرف با خودش همراه است. شما اگر سخیف را اگر ریشه کلاسیک آن را بگیرید سخف بردارید احمق بودن، نادان بودن، تنگ نظر بردن، سبک سر بودن، هرکدام از آنها را در فارسی به کار می کرد. تنگ نگر، سبک سر، سبک اندیش هرکدام که می‌گفتید جایی برای سوء تفاهم نمی گذاشت. این ربطی به گفتار امروز ما ندارد. فقط خواستم برای مغازه خودم یک تبلیغی کرده باشم که کاربرد واژه های فارسی یک در بایستگی فلسفی کاربردی دارد بلکه مسئله شیک بودن آن نیست.


میترا بابک: من خیلی ممنون هستم از خود امیر وقتی تماس گرفت با من از اینکه اینقدر این مسئله برای خودش مهم بود که یک وقتی مورد سوء تفاهم قرار نگیرد مورد تحقیر و توهین قرار نگیرد. این فعالیتی که خودش قبل از شنبه انجام داد با کسانی دیگر صحبت کرد با من اولین بار بود که من و امیر در ارتباط تلفنی با هم قرار گرفتیم. این به نظر من کار بزرگ هر کدام از ما است، ما که اگر یک حرفی را زدیم کلمه ای را گفتیم که احساس کردیم سنگین بود، منظور نداشتم حتی اگر منظور داشتم، چقدر بهتر است با درایت و حُسن نیت واقعا این موضوع را باز کنم و عذرخواهی کننم. دوباره یکی از خردورزهای ما در هیئت مدیره هستند خود امیر بیگلر است اتفاقا همان روز آقای دکتر نوری علا خود امیر انتخاب کرد، بعد از سخیف امیر انتخاب کرد این هم یکی از خوشبختی های ما است.


اسماعیل نوری علا: ببینید من الان وارد ۸۲ سالگی دارم می‌شوم در نتیجه فکر نمی کنم که کسی در جمع ما باشد که سنش بیشتر از من باشد. آقای شمس دارابی گاهی برای من نامه می نویسد، می‌نویسد فرزند شما شمس. در ۸۲ سالگی آدم نمی‌تواند زیاد مثلا این فکر بکند که عمرش چقدر باقی مانده. اکثر دوستان من در همین در دهه 80 خداحافظی کردند و رفتند. بنابراین هیچ نوع جاه طلبی در خودم احساس نمی کنم. اما فکر می کنم که این چند سالی که به من طبیعت احتمالا مهلت داده را این را بگذارم در خدمت یک کاری که مفید است به آن ملتی باشد که همه با آن بدهکاریم یعنی ما را پرورش دادند، ما را بزرگ کردند، ما را تحصیلات دادند، به ما امکان این را دادند که برای خودمان کسی شویم و کاری بتوانیم انجام بدهیم و غیره. در نتیجه باور بفرمائید مطالبی که آقای جنتی گفتند پسر عاقل نوح، منظورم این است که اینجور مسائل پیش می آید. آدمی که وارد کار اجتماعی می‌شود همه این برخوردها را دارد ولی باور بفرمایید در دل من ذره ای ناراحتی از کسی وجود ندارد. خود امیر می‌داند که چقدر دوستش دارم. همیشه او را دوست خودم دانسته و می‌دانم که بهرحال ماها هرکداممان حتی تلفظ برخی از کلمات را چون خواندیم ولی این خط منحوس عربی چون حروف صدادار ندارد، معلوم نیست این حُسن است حسن است چه می گوییم این است که من تشکر میکنم از این پایمردی که امیر از خودش نشان داد و هم با دیگران تماس گرفت وقتی هم یقین حاصل کرد که تفاهم اینگونه می تواند باشد آن را به راحتی و بدون هیچ نوع رودربایستی اورد مطرح کرد. من بهرحال حکم پدری را برای اکثر شماها دارم و شما فرزندان من هم محسوب می‌شوید و من همه شما را تک تک دوست دارم.


شهاب صنیعی: خواستم تشکر کنم از امیر بیگلر عزیز ایشان این بزرگواری را کردند چون بعضا اشتباهی رخ می‌دهد همه ما قهرمانیم در اشتباه کردن، بخصوص من فکر کنم کاپ را بگیرم در اشتباه گفتن. اشتباه لفظی رخ می‌دهد ولی فکر می‌کنم به قول مولانا می گوید ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان پس زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است. من فکر می‌کنم این همدلی را تا حدود زیادی با هم مقصدی بخواهیم همراه بکنیم بگوییم مقصد ما همه ما یکی است فکر کنم مشکلات هم حل می‌شود. در خصوص آقای نوری علا گفتند اشاره کردن به سنشان، من همیشه خاطرم است که در خیلی از مجالس من جوانترین بودم تا همین چند وقت پیش در یک مهمانی که نشسته بودم در یک جمع نشسته بودم، بدون اینکه به کسی چیزی بگویم فهمیدم ای داد بیداد من از همه در آن جمع سنم بالاتر رفته این است که آقای نوری علا عزیز آسیاب به نوبت این است که الان شاید شما سنتان بیشتر باشد فکر می‌کنم عمر همچون جوی لولو می‌رسد. نوبت همه خواهد رسید.


میترا بابک: اگر کسی دیگر صحبت ندارد کاری که همیشه در سمینارها می‌کنم چک این در اول و در آخر چک اوت آخر است یک کلمه این واقعا هنر غربی ها است که می‌توانند با یک کلمه احساسشان را یا چه آموختند را بگویند ولی معمولا برای ما شرقی‌ها یا میدلیست‌ها خیلی سخت است معمولا می‌رویم برای پاراگراف یا صفحه، یک کلمه چه احساسی دارید و یک کلمه چه آموختید؟


شهران طبری: خیلی چیزها آموختم، همدلی از همه چیز بهتر است جمع همدل و دوست و همراه.


اسماعیل نوری علا: احساس من این است که من همه عشق گرفتم و فکر می کنم که این عامل اصلی اتحاد ما است. در عین حال آموزشی هم که گرفتم این است که واقعا آنچه که ما را به همدیگر وصل می‌کند همان ایران مداری است. و ما به خاطر ایران است که از ۴ گوشه جهان دور همدیگر جمع شدیم و داریم فکر می‌کنیم که ما چه خدمتی می‌توانیم به آن مملکت و ملت بکنیم این بزرگترین آموزه ای بود که من دریافت داشتم.


سمیه مهری: من احساس کار گروهی را تجربه کردم خیلی حس خوبی بود و همدلی را یاد گرفتم.


امیر بیگلر: این جناب نوری علا که مثل اینکه همه ما را خوب شناختند من دقیقا می خواستم همین صحبت سمیه جان را بکنم. یعنی احساس می کنم که به عنوان یک تیم رفتیم یک مسابقه ای شرکت کردیم و در این مسابقه پیروز بودیم. جمعا پیروز بودیم صحبت این نبود من گل زدم یا شما گل زدید این احساس را دارم.


شهاب صنیعی: من دو کلمه بگویم یکی امید است و یکی همدلی.


حسین خلیفه: من هم خوشحالم و احساسم این است که همدلی در این اتاق حاصل شد و یاد گرفتم از تواضعی که جناب نوری علا نشان دادند که یکجایی فرمودند من حرف های سخیف زیاد می‌زنم. همه ما بعضی موقع ها حرف های سخیف می زنیم و این به این معنی نیست که ما شخصا سخیف هستیم حرف سخیف زدن حرف غلط زدن با احمق بودن با سخیف بودن تفاوت دارد این اشتباها است پیش می آید.


شمس دارابی: خانم دکتر سئوالات سخت می‌پرسند همانطور که آقای دکتر فرمودند و عشق است و این عشق برتر که عشق به وطن ما است، کشور ما است ما را در کنار هم قرار داده و من یاد گرفتم که به همدیگر احترام بگذاریم برای هدفمان.


جلال جنتی: بله میترا جان من همان چیزی که احساس قلبی من است امیدواری که واقعا در طول این ساعتها هرازگاهی که آن احساس بر من تلنگر می‌زد من بسیار امیدوار هستم و از صمیم قلب آرزو می‌کنم این گروه از هم نپاشد. آموخته ای که دارم گذشت را من امروز خیلی بیشتر از هرجای دیگر گذشته در تک تک اعضا دیدم.


شهرام آرین: من که دستاوردی در این نشستها نداشتم، زحمت دوستان بوده. اما آن چیزی که مشاهده در آلمان در بخش احساسات نیستیم، فقط در بخش واکاوی کار، من به آن صورت احساسات ندارم یعنی از کودکی هم نداشتم، حسی ندارم فقط چیزی که هست برآورد است و آن هم این است که تا اینجا کار خوب پیش رفته به خاطر پیش غربالی که در گزینش از اشخاص بود، پیش غربال چون بهینه انجام شد، بود فرایند کار بی فرسایش رفته جلو در کنار آن یک فاز مهمی در هفته ها و ماه های آینده خواهد آمد که آن موقع سرنوشت ساز خواهد بود برای دنباله کار، آنجا من کنجکاو خواهم بود که فرسایش‌هایی که پیش خواهد آمد در هفته های آینده، چگونه پشت سر گذاشت خواهد شد و بویژه آن فاز طرح وظایف بود و انجام آغازین آنها و درهم گرفتن آن چرخ دنده های آغازین که کنجکاو هستم آنها را مشاهده کنم.


ویدا طهرانی: امروز چیزی که برای من جالب بود و اهمیت داشت این است که بعد از مدتها و سالها که گروه ها می‌خواهند کنار هم جمع بشوند برالاخره یک گروهی یک کاری را می خواهد انجام بدهیم که خیلی خیلی اهمیت داشت و چیزی که نه در این جلسه فقط خواسته این جلسه ولی کلا در این 5 جلسه آموختم مدیریت قوی است مدیریت قوی خیلی راحت می تواند کارگروهی خیلی مهم و همه با هم همکاری می کنند اول این مدیریت قوی است که می تواند همه را کنار هم نگه دارد و خیلی خوشحال هستم از اینکه بانو میترا بابک من را به این گروه دعوت کرد با دکتر نوری علا آشنا شدم و در کنار بانو طبری، بانو هایده توکلی و بانوان و آقایان عزیز دیگری که سعادت را داشتم در کنار آنها باشم.


سالار غدیری: من حسم این است که با این دوستان می‌توانیم کمکی به ایران بکنیم. یعنی احساس من این است و چیزی هم که امروز آموختم و قبل از اینکه شما سئوال کنید، خانم بابک الان می خواست بگیود، من فقط این را آموختم که آقای دکتر نوری علا با اینکه سنش از همه ما بیشتر است، از همه مدلش هم جوان تر است و هم اکتیوتر است و این بهترین بود.


علی حسین نژاد: من همچنان که آقای صنیعی گفتند من هم معتقدم همدلی و پیوند درونی و قلبی با همدیگر اینجا پیدا کردیم تجربه خیلی گران بهایی است که با همه تفاوتها و اختلافات نگوییم حداقل تفاوت هایمان ممکن است در فکر در مواجه با آن بر پایه محورهای اصلی و آقای نوری علا گفتند اعلام شد از طرف شاهزاده و همین مسئله. پشت سر را نگاه می کنیم واقعا عالی است که منتشر نشده واقعا خبر ندارند ایرانی ها یک تجربه و الگوی بسیار با ثمری است که من همه اینها را در این اصول مشترک به عنوان یک نخ گردنبند و اصطلاح آقای نوری علا می‌بینم و همچنین نقش محوری خود آقای نوری علا را اساسی می بینم در این پیوند در این همدلی و در این جمع.


گشتاسب باوند: من خواستم بگویم ولی با تجربه که نشست زیادی داشتم دوستان مختلف با جلسات مختلف به همین دلیل نشست.ها که با هم داشتیم یک نشست خیلی خوبی بود. من در این نشست ها رواداری تحمل همدیگر و امیدی به آینده که نشات از همبستگی را می‌گیرد دارم می‌بینم و احساس خوبی دارم.


هایده توکلی: راستش من در این گروه و این چند هفته که در خدمت شما هستم آنچه که مشاهده کردم این است که خوئب طبیعی است همه ما برای ایران داریم این کار را انجام می‌دهیم و این محوریت ایران و این همفکری و هم صدایی ما به نظر من یکجایی ما را به هم وصل کرده و مسئله دیگر اینکه آن چیزی که متوجه شدم این است که در این گروه سالیان سال تجربه وجود دارد و تجربیاتی که همه ما کسب کردیم در طول این سالها شاید ما را به هم نزدیک کرده و به جایی رسانده که همه ما متوجه شدیم که باید از آن چیزی که برای من هست، محوریت من هست، باید دوری کنیم و گذشت داشته باشیم و نه تنها ایگوهای که شاید در طول این سالها همه به نوعی داشته ایم، الان به این، متوجه این رسیدیم به این موقعیت رسیدیم که همه ما متوجه شدیم ایگوهای ما را نه تنها کنار بگذارید بلکه باید دور بیندازیم بخاطر هدف مشترکی که داریم و واقعا خیلی خوشحالم از اینکه در این گروه هستم.


شبنم بدری: برای من یک امیدواری بیشتری بود به بزرگ شدن مدت رسیدن به حداقل براندازی و سرنگونی. چیزی که مشاهده کردم با توجه به مطالب مختلفی که می‌گفتند دوستان در مورد کارهای شخصی یا مشغولیت ها فکر می‌کنم مدیریت زمان تمام دوستان از من بهتر است. چیزی که فکر می‌کردم و چقدر خالصانه زمان کوتاهی را که دارند به این کار اختصاص می‌دهند. این خیلی باعث شرمندگی من بود. فکر کنم همه دوستان مدیریت زمان بهتری دارند و آن زمان کم را در اختیار این کار قرار دادند.


میترا بابک: من خردورزی از خردورزان یاد گرفتم واقعا خرد ورزی یکی از مهمترین اصلش باروری یک شخصیت است که همه شخصیت های ما آسیب خورده است. بدون شک از کاخ تا کوخ ما آسیب خوردیم. شجاعت خیلی زیاد دیدم در این گروه من متاسفانه یادم رفت بگویم که شمس عزیزم بنویسد، کلمه ای بنویسد وسط ایران مداری و دورتادور آن تمام فیدبک ها را بنویسد و داشته باشیم اگر که یادمان ند برای شمس عزیزم بنویسیم برای اینکه اینها مهم است اینها را باید نگاه بکنیم.


اسماعیل نوری علا: خانم دکتر این برنامه ها ضبط می‌شود بعد آقای دارابی همه را تایپ می‌کند هر ۴ جلسه قبلی را تایپ شده داریم.


میترا بابک: بنویسیم چه احساسی داشتیم احساس بسیار مهم است می دانم شهرام آرین گفت احساسی ندارم ولی احساس مهم است. بخش دیگر من باورمندی بود که باورمندی شاهزاده همیشه دارد در موردش صحبت می کند و واقعا امید بیشتری شخصا امید بیشتری پیدا کردم انرژی خیلی بیشتری از این گروه گرفتم کلمه دیگری که استفاده شد فکر کنم گشتاسب گفت رواداری را آموختیم در این گروهپ رواداری که اکثر گروپ ها رواداری بسیار ضعیف است ما رواداری را در این گروپ خیلی خیلی دیدیم و به نظر من یکی از بهترین روزهایی بود که خیلی از همدیگر آموختیم فراموش نکنیم فقط و فقط هیچکس دانا نیست همه ما نادانیم و روز به روز داریم یاد می گیریم و هر چه بیشتر می دانیم تازه می فهمیم چقدر من و ما نادانیم و کم می دانیم. ممنون من که خیلی لذت بردم و منتظرم هامورک ها به همه داده بشود ما برویم سراغ کارهایمان و دو هفته آینده هم امیدوارم در کنار شما باشم ممنون از تک تک شما روز و شب و ساعتتان به شادی به امید بیشتر و مبارزه قوی تر و محکم تر در کنار همدیگر.



5 views

Comments


Commenting has been turned off.
bottom of page